درباره نمودار پارتو

نوشته و تهیه شده (ترجمه) توسط: حسین ضرغامی

 منبع: سایت های مختلف

نمودار پارتو حقایق مورد نیاز برای تعیین اولویت را فراهم می کند. این نمودار اطلاعات را سازماندهی و نمایش می دهد تا اهمیت نسبی مشکلات یا علل مختلف را نشان دهد. این نمودار شکلی از نمودار عمودی است که موارد را به ترتیب قرار می دهد (از بالاترین به پایین ترین) نسبت به برخی از اثرات قابل اندازه گیری مد نظر مثل: فراونی، هزینه و یا زمان.

ادامه نوشته

ضريب آلفاي کرونباخ؛ مفاهيم، کارکرد و شيوه هاي نوين آن  

تهیه شده توسط: حسین ضرغامی

منبع: http://www.measurement.blogfa.com/post-678.aspx

 چکيده :

 بي شک همه ي ما درطول دوران زندگي خود حداقل يکبار پرسشنامه پرکرده ايم. تا بحال ازخود پرسيده ايد که اين پرسشنامه ها چگونه تهيه مي شوند و نيز معياري براي بررسي ميزان قابليت اطمينان آنها وجود دارد يا خير؟ بديهي است که چنين مقياسي وجود دارد، چرا که بسياري از بررسي ها ي آماري درسطوح وسيع ابتدا درقالب پرسش نامه پايه گذاري مي شوند، پس مي بايست ملاکي براي نظارت  بر قابليت  اعتماد  آنها  وجود داشته باشد.

ادامه نوشته

آزمون های نرمال بودن برای تحلیل های آماری

نوشته شده (ترجمه) توسط: حسین ضرغامی

 زمینه

 خطاهای آماری در ادبیات علمی معمول هستند و حدود 50 درصد از مقالات منتشر شده دست کم یک خطا دارند. بسیاری از فرایندهای آماری همچون همبستگی، رگرسیون، آزمون T، و تحلیل واریانس یعنی آزمونهای پارامتری بر مبنای فرض توزیع نرمال یا توزیع گاوسی هستند به این معنا که جمعیتی که داده ها از آنها گرفته شدهاند، توزیع نرمال دارند. فرض نرمال بودن به ویژه زمان انجام فواصل مرجع برای متغیرها حیاتی هستند. نرمال بودن و فروض دیگر باید جدی گرفته شوند. زمانی که این فرضیات برقرار نیستند ناممکن است که نتایج دقیق و قابل اعتماد در مورد واقعیت به دست آوریم.

ادامه نوشته

انتخاب آزمون آماری

تهیه شده توسط: حسین ضرغامی

منبع:  وبلاگ کنکاش  http://manuchehri.blogfa.com/post-62.aspx  

آیا قصد دارید تحقیقی را انجام دهید؟ و یا اینکه در حال مطالعه یک تحقیق می باشید؟

چگونه میتوانید از صحت روش تجزیه و تحلیل داده ها اطمینان حاصل فرمائید؟ 

شاخه های مختلف علوم برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های مختلفی مانند روش های ذیل استفاده می نمایند:

الف) روش تحلیل محتوا

ب) روش تحلیل آماری

ج) روش تحلیل ریاضی

د) روش اقتصاد سنجی

ه) روش ارزشیابی اقتصادی

و) ... 

ادامه نوشته

ضرایب همبستگی و آزمونهای معناداری

تهیه شده توسط: حسین ضرغامی

منبع: وبلاگ علوم اجتماعی http://yosoufbakhshan.blogfa.com/post-19.aspx

اگر تحقیق شما از نوع تحلیلی  باشد یعنی تحلیل  دو متغیری و چند متغیری ،  )رابطه ای  ، تفاوتی  ) متغیرهای تحقیق شما باید به این شکل باشد.

دو متغیر اسمی

دو متغیر ترتیبی

دو متغیر فاصله ای

یک متغیر اسمی و دیگری ترتیبی

یک متغیر اسمی و دیگری فاصله ای

یک متغیر ترتیبی و دیگری فاصله ای

در ادامه به صورت کامل با آدرس مسیرها در نرم افزار SPSS و تفسیر خروجی ها شما را راهنمایی خواهیم کرد.

ادامه نوشته

نحوه تهیه پروپوزال برای پایان نامه

تهیه شده توسط: حسین ضرغامی

برگرفته شده از: وبلاگ پایان نامه ها

پروپوزال یا طرح تحقیق ، پیش نویس پ‍ژوهشی است که شما می بایست برای اخذ مدرک تحصیلی خود انجام دهید. در پروپوزال ، شما به معرفی موضوعی که برای پایان نامه خود انتخاب کرده اید ، توضیح اهمیت آن موضوع ، ذکر پ‍‍ژوهش هایی که در گذشته در این باره صورت گرفته ، و نتایجی که فکر می کنید از تحقیق خواهید گرفت می پردازید. هم چنین روش یا روش هایی که در پژوهش از آن ها بهره خواهید گرفت را ذکر می کنید.

شکل پروپوزال بنا بر هدفی که از آن دارید و یا به مقتضای رشته تحصیلی شما می تواند قدری متغیر باشد. اما شکل بندی بنیادین آن ، همواره باید شامل عنوان بندی های مشابه و بخش های زیر باشد:

ادامه نوشته

نظری بر تحلیل محتوا در علوم اجتماعی

تهیه شده توسط: حسین ضرغامی

این متن برگرفته از کار کلاسی در دروه کارشناسی می باشد.

تاریخ پیدایش تحلیل محتوا

تجزیه وتحلیل محتواهای متون مختلف به زمانی نسبتاً دور بر می گردد مرتن ورورمنMerten / Ruhrmann)،(1982 معتقدندکه این تکنیک در یونان باستان وبعدها در قرن هفتم میلاذی در فلسطین(برای استخراج تورات)بکار برده شده است.خصوصاًدر ایران تجزیه وتحلیل متون- یعنی جزء به جزء کردن ویافتن ارتباط بین متون قرآنی(=تفاسیر)ونظم ونثر فارسی ازگذشته ای دور رواج داشته ودر این راه شیوه ها وضوابط نسبتاً قابل اعتمادی بکار گرفته می شده است.با پیدایش روزنامه،فصل جدیدی در تکامل این تکنیک گشوده شد وتحلیل وارزیابی متن روزنامه ها آغاز گشت.در علوم اجتماعی این تکنیک خصوصاًدر هنگام جنگ جهانی دوم به گونه ای جدید ونسبتاًدقیق بکار برده شد.انگیزه اصلی کاوش در این تکنیک،نحوه تبلیغات آلمان در هنگام جنگ دوم جهانی بود که با تکنیکهای گوناگون ابداع شده توسط شخصی به نام گوبل(Gobel)بطور بسیار موثرمردم کشور های رقیب وهمچنین جامعه آمریکا را تحت تاثیر قرار داده بود.(فرامرز رفیع پور،1387،ص110)

ادامه نوشته

مقدمه ای در مورد تحلیل بقا

نوشته شده توسط: حسین ضرغامی

متن ترجمه ویرایش نشده است.

این روش آماری در شرایط متفاوتی که فردی علاقمند به رخداد وقایع است کاربرد دارد. وقایع مد نظر رخدادهایی در زندگی افراد است که در مطالعات علمی در رشته‌هایی چون پزشکی، جمعیت‌شناسی، زیست‌شناسی، حامعه‌شناسی، اقتصادسنجی و نظایر آن مورد توجه است. وقایعی مثل: مرگ، عاشق شدن، بیوه شدن، طلاق، تولد فرزند، درآوردن اولین دندان، فراغت از تحصیل، علایم سرطانها، به خواب رفتن یا بیدار شدن و ... اینها مواردی هست که فردی ممکن است علاقمند به درک دلایل آنها یا شناخت عوامل خطر (Risk Factors)انها باشد.  

در تحلیل بقا اولیه فرد به یک واقعه برای هر فرد تمرکز می‌کرد و رخداد واقعه را بوسیله منحنی‌های بقا و میزانهای خطر و تحلیل وابستگی بر هم‌تغییری‌ها بوسیله مدلهای رگرسیون تحلیل می‌کند.

ادامه نوشته

خلاصه ای در مورد روش تحقیق کیفی

تهیه شده توسط: حسین ضرغامی

نوشته شده توسط: محمد تقی زاده مطلق

تحقیق کیفی برای درک و تبیین پدیده‌های پیچیده اجتماعی از داده‌های کیفی نظیر داده‌های حاصله از مصاحبه، مشاهده مشارکتی، مستندات، پرسشنامه و ... استفاده می‌کند. پیدایش تحقیق کیفی به وجود عامل انسانی مربوط می شود. در این روش برای دیدگاههای افراد مورد تحقیق ارزش قایل می‌شوند، محقق و تحقیق شونده با یکدیگر در رابطه متقابل در نظر گرفته می‌شوند، هم به توصیف می‌پردازد و هم تبیین و برای گردآوری داده به گفته‌ها و رفتارهای قابل مشاهده افراد تکیه می‌کند.

ویژگیهای تحقیق کیفی
• استفاده از داده‌های کیفی نظیرداده‌های حاصل از مشاهده، مصاحبه مشارکتی، اسناد و...

ادامه نوشته

مدل معادلات ساختاری

تهیه شده توسط: حسین ضرغامی

مدل معادلات ساختاری

نوشته شده توسط: محمدحسین ضرغامی

روش تحلیل داده ها برای موقعیت های مربوط به علم فیزیک که در آن رابطه ی تجربی یبین یک متغییر وابسته مشاهده شده و یک متغییر مستقل دستکاری شده مورد نظر است و در موقعیت های پژوهش زیستی که در آنها ارگانیسم ها به گونه ای تصادفی به شرایط کاربندی اختصاص می یایند و تفاوت بین پاسخ های متوسط گروههای کاربندی محاسبه می شود را می توان از طریق روش های ساده ی آماری مانند مقایسه های گروهی، مطالعات پیش بینی و تحلیل کمترین مجذورات معمولی انجام داد که این گونه روش ها روی هم تحلیل رگرسیونی را بوجود می آورند. یکی از جنبه های اساسی کاربردها این است که فرض می شود فقط متغییر وابسته یا پاسخ مشاهده شده در معرض خطای اندازه گیری یا دیگر پراش های کنترل نشده قرار دارند. به این معنا که فقط یک متغییر تصادفی وجود دارد. فرض می شود که متغیر مستقل یا سطح کاربندی به وسیله ی آزمایشگر در محدوده ای از مقادیر از قبل تعین شده تثبیت گردیده است. جایی که رگرسیون معمولی بسنده باشد از بعضی جهات دچار نقص است. بیشتر مطالعات در حوزه ی انسانی تنها متکی به مشاهده ای است که در آن همه ی متغیرها در معرض خطای اندازه گیری یا پراش کنترل نشده قرار دارند. بنابراین استفاده از روش رگرسیون به تنهایی دچار نقص است.

SEM مجموعه ای از معادلات رگرسیونی چند متغییری است که در آن همه معادلات به گونه ای هم زمان برازش   مدل و آزمون برآورد پارامترهای منفرد را تولید می کند و ضرایب استاندارد شده ی رگرسیون, ضرایب غیر استاندارد, خطای استاندارد آنها. مجذور همبستگی چند متغییری برای معادله ی رگرسیون یعنی نسبت واریانس متغییر وابسته که از طریق مجموعه متغییرهای مستقل در معادله ی رگرسیون تبیین می شود. نیز ارائه می شود. نرم افزارهای مربوط به SEM قطعات کلیدی مربوط به مدل کلی یعنی مشخصه های برازندگی, مجذور کای, برآورد پارامترها, برآورد واریانس های تبین شده و تبین نشده, دو نوع ضریب استاندارد و غیر استاندارد وجود دارد. خطای استاندارد برآورد همه ی پارامترها در مدل گزارش و همه ی برآوردها نیز از سوی آزمون های Z از لحاظ معنادار بودن آزمون می شوند.

اما تحلیل رگرسیونی محدودیت های خاص خود را داراست:

1.       این تحلیل کاربرد متغییرهای وابسته ی چندگانه را اجازه نمی دهد.

2.       متغییر میانجی نمی تواند در یک مدل واحد به عنوان متغییر پیش بین گنجانده شود.

3.       فرض بر آن است که هر متغییر پیش بین بدون خطا اندازه گیری می شود.

4.       خطا یا متغییر پس ماند تنها متغییر مکنون در مدل است.

5.       همخطی بودن چندگانه متغییرهای پیش بین می تواند تفسیر نتایج را دشوار سازد.

 لیزرل یا مدل یابی معادلات ساختاری (Structural equation modeling: SEM)یک تکنیک تحلیل چند متغیری بسیار کلی و نیرومند از خانواده رگرسیون چند متغیری و به بیان دقیق تر بسط "مدل خطی کلی"(General linear model) است، که به پژوهشگر امکان می دهد مجموعه ای از معادلات رگرسیون را به گونه همزمان مورد آزمون قرار دهد. مدل یابی معادله ساختاری یک رویکرد جامع برای آزمون فرضیه هایی درباره روابط متغیرهای مشاهده شده و مکنون است که گاه تحلیل ساختاری کوواریانس، مدل یابی علّی و گاه نیز لیزرل(Lisrel) نامیده شده است اما اصطلاح غالب در این روزها، مدل یابی معادله ساختاری یا به گونه خلاصه SEM است (هومن ۱۳۸۴،۱۱).

از نظر آذر (۱۳۸۱) نیز یکی از قوی ترین و مناسب ترین روش های تجزیه و تحلیل در تحقیقات علوم رفتاری و اجتماعی، تجزیه و تحلیل چند متغیره است زیرا این گونه موضوعات چند متغیره بوده و نمی توان آنها را با شیوه دو متغیری (که هر بار یک متغیر مستقل با یک متغیر وابسته در نظر گرفته می شود) حل نمود.

تجزیه و تحلیل ساختارهای کوواریانس یا همان «مدل یابی معادلات ساختاری»، یکی از اصلی ترین روش های تجزیه و تحلیل ساختار داده های پیچیده و یکی از روش های نو برای بررسی روابط علت و معلولی است و به معنی تجزیه و تحلیل متغیرهای مختلفی است که در یک ساختار مبتنی بر تئوری، تاثیرات همزمان متغیرها را به هم نشان می دهد. از طریق این روش می توان قابل قبول بودن مدل های نظری را در جامعه های خاص با استفاده از داده های همبستگی، غیر آزمایشی و آزمایشی بررسی نمود.

این روش شامل مجموعه ای از فنون برای آزمون نظریه از طریق بررسی همبستگی ها، کوواریانس و حتی تفاوت در میانگین های مجموعه ای از متغییرهای مستقل و وابسته می باشد. در حقیقت از این روش هنگامی استفاده می شود که بخواهیم یک نظریه که شامل متغییرها و سازه های متعدد می باشد را مورد آزمون قرار دهیم. این کار نسبت به متغییرهای پیش بین که در تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده می شود پیچیده تر است. آنچه در مدل معادلات ساختاری اهمیت دارد تفسیر آن است زیرا محاسبات مربوط به تحلیل آن بسیار دشوار است و توسط رایانه انجام می شود.

مدل معادلات ساختاري يكي از آخرين دستاوردهاي آمار دانان در اين برهه از زمان براي بررسي روابط خطي بين متغييرهاي مكنون (مشاهده نشده) و متغييرهاي مشاهده شده است. نظريه و تئوري در قلب روش هاي SEM است چرا كه بدون آن نمي توان از بين بيشمار راهي كه براي توصيف روابط دروني متغييرها بكار مي رود، روش مناسب را انتخاب نمود. اين تكنيك بسط مدل كلي خطي است و به پژوهشگر اين امكان را مي دهد تا مجموعه اي از معادلات رگرسيون را به گونه اي همزمان مورد بررسي قرار دهد.

مراحل اساس مربوط به تكنيك SEM به اين ترتيب است كه ابتدا نظريه و تئوري موجود است 2. ساخت مدل 3. ساخت ابزار 4. گردآوري داده ها 5. آزمون مدل و در نهايت 6. نتايج. البته يكي از مراحل بسيار اساسي تفسير نتايج است و در صورتي كه تفسير نتايج مشكلاتي داشت دوباره از مرحله ي يك شروع مي شود. در اين الگوي ارائه شده منظور اين است كه پژوهشگر براي اجراي مقدماتي تحليل مدل معادلات ساختاري ابتدا مدلي را بر اساس نظريه بنا مي كند سپس تصميم مي گيرد كه چگونه سازه ها را اندازه گيري نمايد و وارد سيستم كند. درونداد اين تحليل معمولا ماتريس كواريانس مثلا نمرات يك پرسشنامه است هر چند گاهي اوقات ماتريس همبستگي يا كواريانس ها و يا ميانگين ها استفاده مي شود.

مدل هاي SEM را هرگز نمي توان به طور قطعي پذيرفت تنها مي توان آنها را رد نكرد. مدل هاي ساختاري با روابط خطي فقط يك تقريب مي باشند. سوال در مدل هاي SEM اين نيست كه آيا مدل به گونه اي كامل برازش دارد بلكه اين است كه آيا اين مدل به اندازه ي كافي برازش دارد كه تقريب مفيدي براي واقعيت و يك تبين مستدل و منطقي از روندهاي موجود در داده ها باشد. اين مسئله موجب مي شود كه پژوهشگران يك مدل به خصوص را به

صورت موقت بپذيرند زيرا اذعان دارند كه در بيشتر موارد مدل هاي هم ارز و معادلي وجود دارد كه به همان اندازه ي مدلي كه اكنون به صورت موقت پذيرفته اند با داده ها برازش دارد. بايد در نظر داشت زماني كه داده ها با مدل به خوبي براز ش دارند به اين معني نيست كه آن مدل لزوما درست است در صورتي كه چنين مسئله اي بيان شود سفسطه و نتيجه را به غلط تاييد كردن است. اگر يك مدل علي درست باشد با داده ها برازش دارد اما برازش با داده ها به آن معني نيست كه آن مدل يك مدل درست است. هنوز ممكن است كه مدل ديگري وجود داشته باشد كه با داده ها به همان اندازه و به همان خوبي برازش داشته باشد.

 اندیشه اساسی زیربنای مدل یابی ساختاری

یکی از مفاهیم اساسی که در آمار کاربردی در سطح متوسط وجود دارد اثر انتقالهای جمع پذیر و ضرب پذیر در فهرستی از اعداد است یعنی اگر هر یک از اعداد یک فهرست در مقدار ثابت K ضرب شود میانگین اعداد در همان K ضرب می شود و به این ترتیب ، انحراف معیار استاندارد در مقدار قدر مطلق Kضرب خواهد شد. نکته این است که اگر مجموعه ای از اعداد x با مجموعه دیگری از اعداد y از طریق معادله ي Y=4Xمرتبط باشند در این صورت واریانس y باید ۱۶ برابر واریانس x باشد و بنابراین از طریق مقایسه واریانس های x و y می توانید به گونه غیر مستقیم این فرضیه را که y و x از طریق معادلهY=4X  با هم مرتبط هستند را بیازماید. این اندیشه از طریق تعدادی معادلات خطی از راه های مختلف به چندین متغیر مرتبط با هم تعمیم داده می شود. هرچند قواعد آن پیچیده تر و محاسبات دشوارتر می شود. اما پیام کلی ثابت می ماند. یعنی با بررسی واریانس ها و کوواریانس های متغیرها می توانید این فرضیه را که "متغیرها از طریق مجموعه ای از روابط خطی با هم مرتبط اند" را بیازمایید.

توسعه مدل های علّی و همگرایی روش های اقتصادسنجی، روان سنجی و...

توسعه مدل های علّی متغیرهای مکنون معرف همگرایی سنتهای پژوهشی نسبتا مستقل در روان سنجی، اقتصادسنجی، زیست شناسی و بسیاری از روشها است که آنها را به شکل چهارچوبی وسیع در می آورد. مفاهیم متغیرهای مکنون(Latent variables) در مقابل متغیرهای مشاهده شده (Observed variables)) و خطا در متغیرها، تاریخی طولانی دارد. در اقتصادسنجی آثار جهت دار هم زمان چند متغیر بر متغیرهای دیگر، تحت برچسب مدل های معادله همزمان بسیار مورد مطالعه قرار گرفته است. در روان سنجی به عنوان تحلیل عاملی و تئوری اعتبار توسعه یافته و شالوده اساسی بسیاری از پژوهش های اندازه گیری در روانسنجی می باشد. در زیست شناسی، یک سنت مشابه همواره با مدلهای معادلات همزمان (گاه با متغیرهای مکنون) در زمینه نمایش و طرح برآورده در تحلیل مسیر سر و کار دارد.

موارد کاربرد روش لیزرل

روش لیزرل ضمن آنکه ضرایب مجهول مجموعه معادلات ساختاری خطی را برآورد می کند برای برازش مدل هایی که شامل متغیرهای مکنون، خطاهای اندازه گیری در هر یک از متغیرهای وابسته و مستقل، علیت دو سویه، هم زمانی و وابستگی متقابل می باشد طرح ریزی گردیده است. اما این روش را می توان به عنوان موارد خاصی برای روشهای تحلیل عاملی تاییدی، تحلیل رگرسیون چند متغیری، تحلیل مسیر، مدلهای اقتصادی خاص داده های وابسته به زمان، مدلهای برگشت پذیر و برگشت ناپذیر برای داده های مقطعی/ طولی، مدلهای ساختاری کوواریانس و تحلیل چند نمونه ای (مانند آزمون فرضیه های برابری ماتریس کوواریانس ها، برابری ماتریس همبستگی ها، برابری معادلات و ساختارهای عاملی و غیره) نیز به کار برد.

نرم افزار لیزرل

ليسرلLisrel  مخفف linear structural relations مي باشد. اين عنوان براي دانشجويان و محققين در حوزه ي روانشناسي و آمار بيشتر يادآور نرم افزاري است كه براي انجام تكنيك مدل معادلات ساختاري استفاده مي شود. اين نرم افزار مكمل نرم افزار اس پي اس اس است كه در حوزه ي علوم انساني و علوم اجتماعي استفاده مي شودPopular Cross-Sectional Structural Equation Modeling Program.

لیزرل یک محصول نرم افزاری است که به منظور برآورد و آزمون مدلهای معادلات ساختاری طراحی و از سوی "شرکت بین المللی نرم افزار علمی (Scientific software international)به بازار عرضه شده است. این نرم افزار با استفاده از همبستگی و کوواریانس اندازه گیری شده، می تواند مقادیر بارهای عاملی، واریانسها و خطاهای متغیرهای مکنون را برآورد یا استنباط کند و از آن می توان برای اجرای تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی مرتبه دوم، تحلیل عاملی تاییدی و همچنین تحلیل مسیر (مدل یابی علت و معلولی با متغیرهای مکنون) استفاده کرد.

تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی

تحلیل عاملی می تواند دو صورت اکتشافی و تاییدی داشته باشد. اینکه کدام یک از این دو روش باید در تحلیل عاملی به کار رود مبتنی بر هدف تحلیل داده هاست. در تحلیل اکتشافی(Exploratory factor analysis)  پژوهشگر به دنبال بررسی داده های تجربی به منظور کشف و شناسایی شاخص ها و نیز روابط بین آنهاست و این کار را بدون تحمیل هر گونه مدل معینی انجام می دهد. به بیان دیگر تحلیل اکتشافی علاوه بر آنکه ارزش تجسسی یا پیشنهادی دارد می تواند ساختارساز، مدل ساز یا فرضیه ساز باشد.

تحلیل اکتشافی وقتی به کار می رود که پژوهشگر شواهد کافی قبلی و پیش تجربی برای تشکیل فرضیه درباره تعداد عامل های زیربنایی داده ها نداشته و به واقع مایل باشد درباره تعیین تعداد یا ماهیت عامل هایی که همپراشی بین متغیرها را توجیه می کنند از آن استفاده كند. بنابر این تحلیل اکتشافی بیشتر به عنوان یک روش تدوین و تولید تئوری و نه یک روش آزمون تئوری در نظر گرفته می شود.

تحلیل عاملی اکتشافی روشی است که اغلب برای کشف و اندازه گیری منابع مکنون واريانس و كواريانس در اندازه گیری های مشاهده شده به کار می رود. پژوهشگران به این واقعیت پی برده اند که تحلیل عاملی اکتشافی می تواند در مراحل اولیه تجربه یا پرورش تستها کاملا مفید باشد. توانشهای ذهنی نخستین ترستون، ساختار هوش گیلفورد نمونه های خوبی برای این مطلب می باشد. اما هر چه دانش بیشتری درباره طبیعت اندازه گیری های روانی و اجتماعی به دست آید ممکن است کمتر به عنوان یک ابزار مفید به کار رود و حتی ممکن است بازدارنده نیز باشد.

از سوی دیگر بیشتر مطالعات ممکن است تا حدی هم اکتشافی و هم تاییدی باشند زیرا شامل متغیر معلوم و تعدادی متغیر مجهول اند. متغیرهای معلوم را باید با دقت زیادی انتخاب کرد تا حتی الامکان درباره متغیرهای نامعلومی که استخراج می شود اطلاعات بیشتری فراهم اید. مطلوب آن است که فرضیه ای که از طریق روش های تحلیل اکتشافی تدوین می شود از طریق قرار گرفتن در معرض روش های آماری دقیق تر تایید یا رد شود. تحلیل اکتشافی نیازمند نمونه هایی با حجم بسیار زیاد می باشد.

در تحلیل عاملی تاییدی(Confirmatory factor analysis) ، پژوهشگر به دنبال تهیه مدلی است که فرض می شود داده های تجربی را بر پایه چند پارامتر نسبتا اندک، توصیف تبیین یا توجیه می کند. این مدل مبتنی بر اطلاعات پیش تجربی درباره ساختار داده هاست که می تواند به شکل: ۱) یک تئوری یا فرضیه ۲) یک طرح طبقه بندی کننده معین برای گویه ها یا پاره تستها در انطباق با ویژگی های عینی شکل و محتوا ۳)شرایط معلوم تجربی و یا ۴) دانش حاصل از مطالعات قبلی درباره داده های وسیع باشد.

تمایز مهم روش های تحلیل اکتشافی و تاییدی در این است که روش اکتشافی با صرفه ترین روش تبیین واریانس مشترک زیربنایی یک ماتریس همبستگی را مشخص می کند. در حالی که روش های تاییدی (آزمون فرضیه) تعیین می کنند که داده ها با یک ساختار عاملی معین (که در فرضیه آمده) هماهنگ اند یا نه.

آزمون های برازندگی مدل کلی

با آنکه انواع گوناگون آزمون ها که به گونه کلی شاخص های برازندگی(Fitting indexes) نامیده می شوند پیوسته در حال مقایسه، توسعه و تکامل می باشند اما هنوز درباره حتی یک آزمون بهینه نیز توافق همگانی وجود ندارد. نتیجه آن است که مقاله های مختلف، شاخص های مختلفی را ارائه کرده اند و حتی نگارش های مشهور برنامه های SEM مانند نرم افزارهایlisrel, Amos, EQS نیز تعداد زیادی از شاخص های برازندگی به دست می دهند.(هومن۱۳۸۴ ،۲۳۵) این شاخص ها به شیوه های مختلفی طبقه بندی شده اند که یکی از عمده ترین آنها طبقه بندی به صورت مطلق، نسبی و تعدیل یافته می باشد. برخی از این شاخص ها عبارتند از:

شاخص های GFI وAGFI

شاخص GFI (Goodness of fit index )مقدار نسبی واریانس ها و کوواریانس ها را به گونه مشترک از طریق مدل ارزیابی می کند. دامنه تغییرات GFI بین صفر و یک می باشد. مقدار GFI باید برابر یا بزرگتر از 9/  باشد.

شاخص برازندگی دیگر (Adjusted Goodness of Fit Index)AGFI یا همان مقدار تعدیل یافته شاخص GFI برای درجه آزادی می باشد. این مشخصه معادل با کاربرد میانگین مجذورات به جای مجموع مجذورات در صورت و مخرج (۱- GFI) است. مقدار این شاخص نیز بین صفر و یک می باشد. شاخص های GFI و AGFI را که جارزکاگ و سوربوم (۱۹۸۹) پیشنهاد کرده اند بستگی به حجم نمونه ندارد.

شاخص RMSEA

این شاخص, ریشة میانگین مجذورات تقریب می باشد. شاخص (Root Mean Square Error of Approximation)RMSEA برای مدل های خوب برابر ۰.۰۵ یا کمتر است. مدلهایی که RMSEA آنها ۰.۱ باشد برازش ضعیفی دارند.

مجذور کای

آزمون مجذور کای (خی دو) این فرضیه را كه مدل مورد نظر هماهنگي الگوی همپراشی بین متغیرهای مشاهده شده و مدل را می آزماید، کمیت خی دو بسیار به حجم نمونه وابسته می باشد و در نمونه هاي بزرگ بيشتر مدل مورد تاييد قرار مي گيرد تا اين كه بخواهد مدل را غلط برآورد كند. (هومن.۱۳۸4)

شاخصNFI  و CFI

شاخصNFIکه شاخص بنتلر-بونت هم نامیده می شود، برای مقادیر بالای ۹۰/۰ قابل قبول و نشانه برازندگی مدل است. شاخص CFIبزرگتر از ۹۰/۰ قابل قبول و نشانه برازندگی مدل است. این شاخص از طریق مقایسه یک مدل به اصطلاح مستقل که در آن بین متغیرها هیچ رابطه ای نیست با مدل پیشنهادی مورد نظر، مقدار بهبود را نیز می آزماید. شاخص CFIاز لحاظ معنا مانند NFI است با این تفاوت که برای حجم گروه نمونه جریمه می دهد.

شاخص های دیگری نیز در خروجی نرم افزار لیزرل دیده می شوند که برخی مثلAIC, CAIC ECVA , برای تعیین برازنده ترین مدل از میان چند مدل مورد توجه قرار می گیرند برای مثال مدلی که دارای کوچکترین AIC,CAIC,ECVA باشد برازنده تر است.(هومن۱۳۸۴ ،۲۴۴-۲۳۵) برخی از شاخص ها نیز به شدت وابسته حجم نمونه اند و در حجم نمونه های بالا می توانند معنا داشته باشند.

 

درآمدی بر تحلیل مسیر

تهیه شده توسط: حسین ضرغامی

تحلیل مسیر

نوشته شده توسط: محمد حسین ضرغامی (دانشجوی دکتری سنجش و اندازه گیری دانشگاه علامه طباطبایی تهران)

تحلیل مسیر شیوه ای تحلیلی است که برای آزمون مدل های علی استفاده می شود و نیازمند تنظیم مدلی به صورت نمودار است. بنابراین می توان برازش مدل را بررسی نماییم. با استفاده از وزن بتا که در تحلیل مسیر ضریب مسیر خوانده می شوند مقدار اثر هر متغییر را حساب کرد. تحلیل مسیر ما را قادر می سازد به ساز و کار اثر متغییرها به یکدیگر پی ببریم. تحلیل مسیر مشخص می کند اثر هر متغیر تا چه حد مستقیم و تا چه حد غیر مستقیم است. بدین ترتیب تحلیل مسیر مشخص می کند به روشی ساده اطلاعاتی در مورد فرایندهای علی فراهم می آورد.

تحليل مسير گسترش روش هاي رگرسيوني و در حقيقت كاربرد رگرسيون چندگانه در ارتباط با تدوين بارز مدل هاي علي است. هدف تحليل مسير به دست دادن برآورد هاي كمي روابط علي بين مجموعه اي از متغييرها است. بايد توجه داشت كه داده هاي همبستگي حتي اگر در تحليل مسير بدست بيايند تنها همبستگي مي باشند و مشخص است كه همبستگي مويد عليت نيست. اگر متغييرهاي الف و ب همبسته باشند ممكن است علت اين همبستگي متغيير سومي باشد كه عامل هر دو است. به همين دليل استنباط علي كه از طريق همبستگي ها به عمل مي آيد به مدل يابي علي معروف است. تحليل مسير مي تواند بيان كند كه كدام يك از مسيرها مهم تر يعني با معناتر است و اين ممكن است بيانگر موجه بودن فرضيه هاي علي از پيش تعيين شده باشد اما قادر نيست بيان كند كدام  مسير بر ديگري ترجيح دارد و جهت را  نيز مشخص نمي كند. بنابراين تحليل مسير در واقع همان همبستگي چندگانه است و نمي توان آن را جانشيني براي ديدگاههاي دانشمندان درباره ي روابط علي قلمداد كرد.

انچه مي توان از طريق اين تكنيك انجام داد اين است كه بررسي روابط بين چندين متغيير است در حالي كه رابطه ي احتمالي علي ميان آنها تاييد يا رد نمي شود.  

انواع روبط در بين متغييرها در نمودار مسير

1.       اثر مستقيم: بيانگر آن است كه يا X علت Y است و يا Y علت X است.

2.       اثر غير مستقيم: بين رابطه ي X و Z  رابطه ي مستقيم و بين Z و Y رابطه ي مستقيم ديگري برقرار است.

3.       رابطه ي كاذب: زماني رابطه كاذب است كه Z علت هم X و Y است.

4.       آثار تحليل نشده: زماني رابطه تحليل نشده است كه هر دو متغيير برونزاد باشند و بنابراين تبيین پراش بين انها از سوي مدل امكانپذير نباشد.

وقتي همپراشي بين دو متغيير غير علي است يا كاذب است ارتباط بين آنها از طريق خم ساده ي بدون پيكان نشان داده مي شود. فقدان خط بين دو متغيير به اين معني است كه بين دو متغيير همپراشي وجود ندارد. وقتي ارتباط بين دو متغيير مبهم باشد يعني جهت عليت مشخص نباشد از يك منحني با پيكان دو سويه استفاده مي شود. زماني كه رابطه ي بين دو متغيير بخشي علي و بخشي كاذب است از يك منحني بدون جهت و يك خط جهت دار استفاده مي شود و در نهايت زماني كه رابطه ي بين دو متغيير علي است از يك خط مستقيم جهت دار استفاده مي شود.

از مزاياي تحليل مسير اين است كه پژوهشگر را قادر مي سازد كه آثار مستقيم و غير مستقيم يك متغيير را بر متغيير ديگر اندازه بگيرد و مقدار آنها را با هم مقايسه كند. از مزاياي ديگر تحليل مسير اين است كه همبستگي بين دو متغيير را به صورت ساده و مركب تجزيه مي كند. تجزيه ي همبستگي از اين جهت اهميت دارد كه هم اطلاعاتي درباره ي فرايندهاي علي بدست مي دهد و هم از طريق آن مي توان مناسبت و كفايت مدل را وقتي برخي پيوندها در ابتدا حذف شده باشند مورد آزمون قرار داد. اگر مدل درست تدوين شده باشد مقدار همبستگي بين دو متغيير بايد برابر با تجزيه ي همبستگي بين آن دو شود. اگر اين تساوي برقرار نباشد به اين معني است كه مدل درست تدوين نشده است و نياز به تجديد نظر دارد. اگر در مدل هيچ رابطه اي حذف نشده باشد تجزيه ي همبستگي نمي تواند به عنوان يك روش آزمون مدل بكار رود چرا كه در اين صورت رابطه يك رابطه ي رياضي است.

به طور خلاصه تحليل مسير را مي توان براي تجزيه ي همبستگي به صورت 4 مولفه ي اصلي عبارتند از آثار مستقيم، آثار غير مسقيم، آثار تحليل نشده و آثار كاذب. مجموع اثرات مستقيم و غير مستقيم اثر كلي و مجموع آثار كاذب و تحليل نشده اثر غير علي را مي سازند.

محدوديت هاي تحليل مسير

تحليل مسير نمي تواند ساختار علي زير بنايي را تاييد كند يعني بيان مي كند كه نقش نسبي متغييرها چيست اما ساختار علي مورد نظر محقق را بيان نمي سازد. با توجه به اين كه علت داراي تقدم زماني نسبت به معلول است بايد ترتيب زماني وقوع قبل از معلول وجود داشته باشد. براي ترتيب احتمالي متغييرها در دنياي واقعي ناگزيريم به مفاهيم نظري و شعور عادي خود متكي باشيم. در ادامه فهرستي از اين محدوديت ها ارائه مي شود:

1.       تحليل مسير مي تواند فرضيه هاي علي را ارزشيابي كند و در برخي از موارد نيز دو يا چند فرضيه ي علي را بيازمايد اما هرگز نمي تواند جهت عليت محقق را مشخص كند.

2.       تحليل مسير زماني مفيد است كه فرضيه هاي روشني براي آزمون يا تعداد كمي فرضيه كه همه آنها را بتوان در يك نمودار واحد نشان داد در دست باشد.

3.       تحليل مسير را نمي توان به منظور اهداف اكتشاف استفاده كرد.

4.       اين تحليل را نمي توان براي موقعيت هايي كه حلقه هاي بازخورد در فرضيه ها گنجانده شده است استفاده نمود.

5.       همه ي متغييرهاي مداخله گر بايد در تحليل رگرسيون چند متغييري به عنوان متغييرهاي وابسته عمل كنند. بنابراين همه آنها بايد داراي مقياس فاصله اي باشند. اندازه هاي طبقه اي يا ترتيبي تحليل مسير را نا ممكن مي سازند.

برخی نکات لازم در نگارش پایان نامه و مقالات

نوشته شده توسط: حسین ضرغامی

لطفا این نکات را در انجام کار تحقیقی خود مد نظر داشته باشید:

1. آیین نگارش فارسی را به دقت رعایت کنید و شیوه نگارش مطابق با آخرین تغییرات نگارشی باشد. علایم نگارشی را در جای دقیق خود به کار گیرید مثلا علامت ویرگول (،) باید به کلمه اول چسبیده و از کلمه بعد فاصله داشته باشد در مورد بقیه علایم نیز تحقیق کنید.

2. شکل قرارگیری متن در صفحه پایان نامه به این صورت است که از سمت راست 2.5 سانتیمتر و از بقیه جهات 2 سانتی متر فاصله دارد. نیازی به حاشیه در صفحات پایان نامه نیست. فونت مورد استفاده استاندارد باشد مثلا lotus. اندازه آن 14. فونت تیترها نیز باید titr و با اندازه متناسب باشد. به هیچ عنوان اعداد داخل متن یا صفحه گذاری به صورت انگلیسی نباشد.

ادامه نوشته

ویژگیهای مقاله جهت انتشار

تهیه شده توسط: حسین ضرغامی

 مقدمه: در اين نوشته به ويـژگی‌هـای کلّی يک مقاله علمی - پژوهشی برای انتشــار در نشرياتـی که مقـالات آنها مـورد داوری قرار می‌گيرند (Refereed Journals) پرداخته شده است. اين نشريات يا مجلّه‌ها پس از دريافت مقاله آن را برای داوری نزد سه يا چند نفر از داوران که به موضوع مورد بحث مقاله آشنايی دارند ارسال می‌دارند. پس از دريافت نظرات و پيشنهادات داوران، در صورتی که مقاله قابلّيت انتشار داشته باشد، نشريه مقاله مورد بحث را منتشر می‌نمايد. چارچوب‌های آورده شده در اين نوشته نيز می‌تواند برای مقاله‌های ارسالی برای همايش‌های علمی که مقالات آنها داوری می‌شوند مورد توجّه قرارگيرد.  2- معيارهای يک مقاله علمی - پژوهشی

توصيه جدّی می‌شود که معيارهای زير در هر مقاله علمی - پژوهشی مورد رعايت قرارگيرند. رعايت اين معيارها باعث انسجام و استحکام مقاله شده و امکان پذيرش آن را در يک مجله علمی - پژوهشی افزايش می‌دهد.

الف- مرتبط بودن مطالب و کامل بودن

• تمام موضوعات مطرح شده‌اند.

• استدلال‌ها و بحث‌ها در کليت متن مرتبط هستند.

• منابع و مراجع ادبيات تحقيق آورده شده‌اند.

• منطق و پيوستگی بين استدلال‌ها رعايت شده است.

 ب- برخورداری از يک سازمان منسجم:

• مقاله از يک ساختار شفاف مفهومي برخوردار است.

• عنوان‌ها و زير‌عنوان‌های مناسب، صحيح و مرتبطی به کار برده شده‌اند.

• نظام ارجاع دهي با ثبات و مناسب است.

 پ- برخورداری از يک محوريّت تحقيقی در کلّيت و ترکيب مقاله:

• تفکر خلاق، ترکيب و استدلال ظهور و بروز دارد.

• دقت فکري در باره عنوان اصلي ديده مي‌شود.

• مفاهيم مرتبط به نحو مناسبي تحقيق شده‌اند.

• استدلال‌ها و اثبات‌ها به وسيله مدارک و مستندات يا ارجاعات پشتيباني شده‌اند.

• شواهد کافی براي فهم موضوع وجود دارد.

• ادبيات تحقيق مورد نقد و تحليل قرار گرفته‌اند.

• ارتباط لازم بين ادبيات تحقيق و موضوع مورد تحقيق مقاله ارائه شده است.

 

3-  ساختار عمومی مقاله

يک مقاله تحقيقی به طور کلی می‌تواند در برگيرنده ساختاری مشابه ساختار زير باشد.

 

1) عنوان مقاله:

• پرهيز از عنوان‌های کلی و روزنامه‌ای؛

• استفاده از صفت و موصوف‌های لازم برای گوياتر نمودن عنوان؛

• دارا بودن جذّابيت برای جذب مخاطب؛

• فشرده و مختصر و يادآوردنی؛

• پرهيز از اصطلاحات نامأنوس و اختصار

• توجه به اين نکته که عنوان يک برچسب است نه جمله.

2) نام نويسنده/نويسندگان:

• مشخص کردن نام و رابطه عضويتی نويسنده يا نويسندگان.

3) چکيده:

• دربرگيرنده (معرفی کلی و گويای تحقيق / بيان هدف و قلمرو تحقيق، اهميت کلّی تحقيق ، مروری فشرده بر ساختار مقاله، اشاره کلّی به نوآوری‌ها و دستاوردهای مقاله)؛

• پرهيز جدی از آوردن مراجع، فرمول و علامت‌های ويژه؛

• رعايت کوتاهی و فشرده بودن ( در حد يک بند و سقف  200  تا  250  کلمه)؛

• توجه به اين نکته که تعداد افرادی که چکيده را می‌خوانند بسيار بيشتر از کسانی است که مقاله را می‌خوانند.

4) کليد واژه‌ها:

• تا سقف پنج کلمه و يا اصطلاح

5) مقدمه:

• تعريف مسئله و قلمرو تحقيق؛

• طرح اهميت تحقيق؛

• طرح سوابق تاريخی موضوع؛

• طرح طبقه‌بندی‌ها و شاخه‌های مرتبط با موضوع؛

• ارائه تعاريف اصطلاخات اصلی و علائم و اختصارات؛

• مروری کلی بر بقيه مقاله.

• اين بخش می‌تواند با بخش بعدی ترکيب شود.

6) بررسی ادبيات موضوع/ سابقه تحقيق:

• طرح سابقه بر اساس يک نظم زمانی/ ديدگاهی/مکتب فکری يا هر طبقه‌بندی ديگر؛

• طرح ارتباط ادبيات مورد بررسی با موضوع تحقيق؛

• بيان نقاط قوّت، ضعف و محدوديت‌های ادبيات موضوع؛

• صرف نظر از طرح مطالب شخصی و تعصب آميز؛

• طرح يافته‌های موافق و مخالف در ادبيات؛

• ارائه روند و سير تحقيق و طرح جهت‌گيری آن؛

• نقد و بررسی تئوری‌های طرح شده؛

• مشخص کردن محدوده زمانی مورد بررسی؛

• برقراری ارتباط بين ادبيات موضوع با موضوع مورد تحقيق.

7) بدنه اصلی مقاله:

• متشکل از يک تا چند بخش و در برگيرنده اصل تحقيق و مطالعه نظير روش و متدولوژی، فرضيات، مدل رياضی.

8) نتايج ارائه خروجی‌های آزمايش‌ها، مدل‌ها يا محاسبات.

9) بحث در باره نتايج:

• استخراج اصول،روابط و ارائه تعميم‌های ممکن؛

• ارائه تحليل مدل يا تئوری؛

• ارائه ارتباط بين نتايج و تحليل‌ها.

• جمع بندی و نتيجه‌گيری طرح نتايج مهم و پيامدهای آنها؛

• بيان استثناء ها و محدوديت‌ها؛

• طرح افق‌های تحقيقاتی برای ادامه و توسعه تحقيق.

10) سپاسگزاری (در صورت نياز):

• قدردانی از مؤسسات و يا اشخاصی که در به ثمر رسيدن تحقيق و يا بهتر انجام شدن فعاليت‌های مربوط به مقاله تأثيرگذار بوده‌اند.

11) منابع:

• ارائه فهرست مرتب شده منابع.

12) پيوست‌ها (در صورت نياز):

• ارائه مطالب ضروری برای فهم و پشتيبانی از مطالب اصلی مقاله.

 4-  موارد ويرايشی

• رعايت ملاحظات دستوری در جملات و سعی در نوشتن جملات کوتاه و گويا؛

• شماره گذاری عنوان بخش‌ها و زيربخش‌ها؛

• شماره گذاری روابط و فرمول‌ها؛

• ارائه شرح مفيد و گويا در بالای جداول و پائين شکل‌ها؛

• شماره گذاری جداول و شکل‌ها به طور جداگانه؛

• ارجاع دهی به هر جدول و يا هر شکل در متن از طريق شماره مربوطه؛

• رعايت دندانه‌گذاری مناسب به منظور تفکيک بهتر و خواناتر نمودن نوشتار؛

• پرهيز از شکسته‌شدن کلمات در دو خط متوالی (نظير "می" در آخر خط و "شود" در ابتدای خط بعدی)؛

• پرهيز از کپی‌کردن تصاوير ناخوانای مراجع و منابع، سعی در بازطراحی آنها با ذکر دقيق مأخذ در ذيل آنها.

 

5-  نکات ويژه

• سعی جدی در ثبات رويه‌های اتخاذ شده در نوشتار مقاله (مانند اندازه حروف، ضخامت خطوط در جداول و شکل‌ها، نوع خطوط لاتين در کلمات لاتين, فاصله شماره‌ها با متن يا روابط)؛

• الگوبرداری از ساختار آخرين مقالات منتشر شده در نشريه يا ژورنال هدف (نشريه‌ای که قصد داريد مقاله خودرا برای انتشار ارسال داريد)؛

• ارائه مقاله کامل شده به اشخاص مطّلع و مرتبط با موضوع مقاله و دريافت نظرات آنان و انجام عمل بالعکس در مورد آنان؛

• واگذاری تهيه مقالات مروری به محققان با تجربه و نويسندگانی که در زمينه مورد بررسی صاحب نظر بوده و لااقل چند مقاله در اين رابطه منتشر نموده‌اند؛

• اطمينان از دسترسی به مقالات مرجع مربوط به موضوع مقاله به ويژه مقالات جديد؛

• رعايت امانت، صداقت و اخلاق از اصول مهم هر فعاليت علمی و تحقيقی است. مراعات نمودن اين اصول از ضرورت بسيار بالائی برخوردار است.

 6-  کلام پايانی

نوشـته حاضر با دريافت نظرات اصلاحی و پيشـنهادی شما به طور قطــع بهتر و کاملتر خواهـد شد. نويسنده در انتــظار دريافت تجارب و ديدگاه‌های نقادانه و عالمانه شما در باره موضوع اين نوشتار است. بديهی است در نسخه‌های بعدی نکات متذکر شده شما با ذکر نامتان لحاظ خواهد شد

 

روش تهیه مقالات علمی

تهیه شده توسط: حسین ضرغامی

 پژوهشگر مسئوليت دارد كه نه فقط يك مطالعه را كه بخوبي طرح ريزي و بخوبي اجرا شده هدايت نمايد، بلكه بايد نتايج مطالعه را به جامعه علمي منتقل نمايد. هدف اصلي گزارش پژوهشي ارائه و انتقال اطلاعات و يافته هاي علمي به خوانندگان و علاقه مندان پژوهش علمي است. اگر پژوهشگري نتواند يافته ها و نتايج پژوهش خود را روشن و به گونه اي كه براي ديگران قابل فهم باشد، گزارش دهد، كار وي بي ارزش خواهد بود. حتي اگر مطالعه شما به يك پرسش اساسي و مهم پژوهشي جواب داده باشد، باز نتايج آن بي ارزش است مگر آنكه در معرض افكار عمومي قرار گيرد. همان گونه كه پژوهشگر بايد نسبت به پژوهشهاي انجام شده در زمينه تخصصي خود آگاه باشد تا بتواند يافته هاي خود را به يافته هاي ديگران پيوند دهد، لازم است نتايج پژوهش خود را نيز در اختيار ساير پژوهشگران قرار دهد. تنها از اين طريق است كه دانش بشري افزايش يافته، تئوري هاي علمي كشف و رشد و گسترش مي يابد. مكانيزم اساسي براي انتقال نتايج پژوهش مجله هاي علمي و حرفه اي است كه گنجايش آنها محدود است. با توجه به اين محدوديت، هر گزارش پژوهشي بايد به گونه اي تدوين شود كه ضمن رعايت اصل اقتصاد و صرفه جوئي، همه مراحل پژوهش را از بيان مسأله تا نتيجه گيري نهائي در برگيرد.

پيش از تهيه گزارش پژوهش، بايد از خود بپرسيد كه آيا مطالعه شما آنقدر مهم است كه انتشار آن قابل توجيه باشد. آيا ديگران به آن علاقه مند و در آن ذينفع خواهند بود، و از همه مهمتر، آيا نتايج پژوهش شما كار آنها را زير نفوذ قرار مي دهد؟ به عنوان يك قاعده كلي، شما هرگز نبايد مطالعه اي را كه فكر مي كنيد نتايج آن قابل انتشار نيست اجرا كنيد. اگر فكر مي كنيد مطالعه مهم است، بايد مشخص كنيد كه آيا از نواقص و معايبي كه مي تواند وجود علّي بين متغيرهاي مستقل و وابسته را مخدوش سازد. مبرّاست. براي مثال، از خود بپرسيد كه آيا در كنترل متغيرهاي پژوهش، توانسته ايد نفوذ فرضيه هاي رقيب را حذف كنيد. اگر خودتان از لحاظ اين دو پرسش، راضي باشيد، تهيه گزارش پژوهشي شما قابل توجيه خواهد بود.

ساختار يك گزارش پژوهشي تقريباً مانند ساختار خود پژوهش است كه از چند بخش تحت عنوانهاي موضوع يا عنوان، مؤلف و سازمان وابسته (و براي رساله ها و پايان نامه هاي تحصيلي، تشكر و قدرداني، فهرست مطالب، شكلها، نمودارها، و جدولها) ، چكيده، مقدمه، روش، نتايج، بحث، منابع (و در وصورت لزوم پيوستها) تشكيل مي شود. در اينجا هر يك از موارد بالا به همان ترتيب كه در گزارش پژوهشي مي آيد (و نيز به همان ترتيب كه درباره ساختار رساله يا پايان نامه ها گفته شد)، به گونه خلاصه تشريح مي شود. البته در اينجا نيز لازم است يادآوري شود كه در تهيه و تنظيم ساختار گزارشهاي پژوهشي همان الگوي استاندارد منتشر شده توسط انجمن روان شناسي آمريكا  (1994) را كه اصول آن تقريباً توسط همه مجله هاي معتبر علوم رفتاري و علوم اجتماعي و نيز بسياري از مجله هاي دوره اي و ژورنال ها در ساير زمينه ها پذيرفته شده است، به كار مي بريم.

 مطالب مقدماتي گزارش پژوهشي

 1ـ موضوع يا عنوان گزارش

 موضوع يا عنوان گزارش از طريق بيان خلاصه، روان و جذاب مفهوم پژوهش و ارتباط متغيرها، خواننده را از مقصود اصلي مطالعه آگاه مي سازد. عنوان پژوهش بايد هر چه ممكن است كوتاه تر (شامل  12  تا  15  واژه در زبان انگليسي، و حداكثر  20  واژه در زبان فارسي) و تنها بيانگر متغيرهاي اصلي پژوهش (و نه همه متغيرهاي تعديل كننده و يا كنترل) باشد. عنوان پژوهش را با عبارتهائي مانند «مطالعه اي درباره … » ، «بررسي … » ، يا «پژوهشي درباره … » شروع نكنيد، و آن را به شكلي بنويسيد كه از ساير پژوهشها متمايز باشد. از ذكر اصطلاحات فني و آماري يا كاملاً تخصصي مانند ميانگين، انحراف استاندارد، رگرسيون، يا مدل چند وجهي، پرهيز كنيد، و واژه هائي مانند مناسب، مهم، عقلائي، متفكرانه، هوشمندانه، يا رضايت خاطر را كه براي همگان معناي يكسان ندارد در عنوان پژوهش به كار نبريد. براي مثال، مي توانيد عنوانهائي مانند موضوعات پژوهشي زير را به كار بريد.

ـ توزيع سنوات خدمتي فارغ التحصيلان مركز آموزش مديريت دولتي در سال  1377  توجه داشته باشيد كه در اين گونه مطالعات كه جنبه زمينه ياب يا پيمايشي دارد، لازم است مكان و زمان اندازه گيري متغيرها در عنوان پژوهش ذكر شود.

ـ رابطه بين سبك مديريت و رضايت شغلي

در اين گونه مطالعات، كه پژوهش همبستگي نيز ناميده مي شود، رابطه همزماني بين متغيرها از طريق مشاهده يا آزمايش يك گروه، و بدون دستكاري يا كنترل متغيرها بررسي مي شود، و از هيچ گونه رابطه علت و معلولي مانند تأثير دارد، اثر مي گذارد، مؤثر است، تابع است، موجب مي شود و … بحث به ميان نمي آيد.

ـ اثر دوره هاي آموزشي كوتاه مدت بر كاركرد مديران

در اين گونه مطالعات كه جنبه تجربي دارد به ندرت از واژه هاي رابطه يا ارتباط استفاده مي شود، و معمولاً در عنوان پژوهش، از عبارتها يا واژه هائي مانند اثر، تأثير، موجب، نقش كه به گونه ضمني ارتباط بين متغيرها را مي رساند، و در حقيقت بيانگر رابطه علت و معلولي متغيرها نيز هست استفاده مي شود.

2ـ نام مؤلف يا مؤلفان و سازمان وابسته

بلافاصله بعد از عنوان پژوهش، نام مؤلف يا مؤلفان و در زير آن نام دانشگاه، مؤسسه يا سازماني كه هر يك از مؤلفان بدان تعلق دارد، ذكر مي شود. هنگامي كه پژوهش به وسيله چند نفر كه وابسته به يك سازمان هستند انجام شده باشد، نام آن سازمان فقط يك بار و به دنبال نام همه پژوهشگران نوشته مي شود. در مواردي كه پژوهشگران وابسته به سازمانهاي متفاوتي باشند، نام سازمان وابسته هر پژوهشگر بلافاصله به دنبال نام وي نوشته شود. نام مؤلف (يا مؤلفان) به ترتيب اسم كوچك، اسم مياني (درصورت دارا بودن) ، و نام خانوداگي (بدون ذكر لقب، درجه، يا مرتبه) در وسط صفحه قيد مي شود.

در رساله يا پايان نامه هاي تحصيلي بعد از صفحه بسم الله الرحمن الرحيم، در يك صفحه به نام صفحه عنوان (شبيه روي جلد پايان نامه يا رساله)، بعد از آرم دانشگاه يا مؤسسه آموزشي، بلافاصله موضوع اصلي پژوهش، سپس درجه تحصيلي كه پايان نامه يا رساله يا براي آن تهيه شده، نام استادان راهنما و مشاور، نام نويسنده و سرانجام نام دانشجو (پژوهشگر) و سال تهيه گزارش آورده مي شود.

3ـ تشكر و قدرداني

در رساله ها و پايان نامه هاي تحصيلي، پژوهشگر (البته بر حسب عرف و سنت، نه دستورالعمل) در يك صفحه از افراد و سازمانهايي كه او را در انجام پژوهش و غني تر كردن رساله يا پايان نامه ياري داده اند قدرداني و تشكر مي كند.

4ـ فهرست مطالب

در رساله ها و پايان نامه هاي تحصيلي، در فهرست مطالب، نخست فصلها و سپس محتواي هر فصل با توجه به عنوانهاي فرعي شماره گذاري مي شود.

5ـ فهرست شكلها و نمودارها

در رساله ها و پايان نامه هاي تحصيلي، شكلها و نمودارهاي هر فصل با توجه به شماره فصل، عنوانها و زير عنوانهاي فصل شماره گذاري مي شود. شماره و عنوان هر نمودار يا شكل در زير آن قيد مي شود. عنوان شكل يا نمودار بايد گويا و بيانگر محتواي نمودار باشد. و چنانچه شكل يا نمودار از منبع ديگري گرفته شده باشد، لازم است پس از ذكر عنوان به منبع مربوط (در داخل پرانتز) اشاره شود.

6ـ فهرست جدولها

در رساله ها و پايان نامه هاي تحصيلي، جدولها نيز با توجه به فصل و عنوان مربوط شماره گذاري مي شود. شماره و عنوان هر جدول در بالاي آن ذكر مي شود. عنوان جدول بايد گويا و بيانگر نمادها و محتواي جدول باشد و چنانچه جدولي از منبع ديگري گرفته شده باشد، لازم است پس از ذكر عنوان جدول، به منبع مربوط (در داخل پرانتز) اشاره شود.

7ـ چكيده

چكيده، خلاصه جامعي است از محتواي يك گزارش پژوهشي كه همه مراحل و اجزاي اصلي پژوهشي كه همه مراحل و اجزاي اصلي پژوهش را در بر مي گيرد. به بيان ديگر، چكيده شرح كوتاه و فشرده اي است كه هدفها، پرسشها، فرضيه هاي پژوهش، روش پژوهش (شامل ويژگيهاي كلي جامعه و گروه نمونه مورد مطالعه، ابزارهاي پژوهش، و روش تحليل داده ها)، يافته ها و نتايج حاصل از پژوهش (شامل سطوح معنادار بودن آماري، دلالتهاي ضمني و كاربردها) را در بر مي گيرد. در متن چكيده بايد از ذكر هر گونه توضيح اضافي و مطلبي كه در قسمت اصلي گزارش پژوهشي نيامده است خودداري شود. مطالب چكيده بايد فقط به صورت گزارش (بدون اظهار نظر شخصي)، به زبان خود پژوهشگر (نه به صورت نقل قول مستقيم)، بدون پارگراف بندي، و با به كار بردن فعل ماضي تهيه شود. چكيده در حقيقت به عنوان بخشي كامل، جامع و مستقل از اصل گزارش در نظر گرفته مي شود، و نبايد پيش از آنكه گزارش كامل پژوهش به اتمام برسد تهيه شود. در انتهاي چكيده مي توان (در صورت لزوم) واژگان كليدي پژوهش را نيز بيان كرد. طول چكيده براي مقاله معمولاً بستگي به روشهاي خاص هر مجله دارد، كه در زبان انگليسي در حدود  100  تا  150  واژه، و در زبان فارسي حداكثر  250  واژه را شامل مي شود (چكيده رساله و پايان نامه معمولاً داراي حداكثر  250  و در زبان انگليسي و  400  واژه در زبان فارسي است).

متن اصلي گزارش پژوهشي

 متن اصلي يك گزارش پژوهشي دست كم داراي چهار بخش مقدمه، روش، نتايج، و بحث است، و در برخي موارد (در صورت لزوم) مي توان دو بخش آخر را در هم ادغام و تحت يك عنوان نتايج و بحث ارائه داد.

 1ـ مقدمه

 هر گزارش پژوهشي با مقدمه (يعني معرفي مسأله) شروع مي شود، هر چند در مقاله هاي پژوهشي كه در مجله هاي علمي منتشر مي شود (بر خلاف رساله ها و پايان نامه هاي تحصيلي كه فصل يكم آنها با عنوان مقدمه نوشته مي شود)، واژه مقدمه قيد نمي گردد (زيرا خود اين بخش در آغاز گزارش قرار دارد). مقدمه، در ابتدا وسيع و گسترده، و در انتها محدود و فشرده است، بدين معنا كه با معرفي حوزه كلي يك مسأله آغاز و به تدريج از طريق بيان نتايج كارهاي انجام شده پيشين كه به يك مسأله خاص ارتباط دارد، دامنه آن تنگتر شده، و در نهايت منجر به بررسي رابطه و بيان متغيرهاي مورد مطالعه مي شود.

بر خلاف رساله ها و پايان نامه ها كه در آنها يك فصل كامل (يعني فصل دوم) به بررسي پيشينه پژوهش اختصاص دارد، در اينجا در بيان پژوهشهاي پيشين تلاش نمي شود كه بررسي كامل و بازنگري جامعي از پيشينه پژوهش به عمل آيد؛ از ذكر همه منابع موجود و در دسترس پرهيز مي شود، و فقط مطالعه هائي كه به گونه مستقيم به موضوع پژوهش ارتباط دارد بيان مي شود. پيشينه پژوهش بايد به گونه مستقيم به سوي مطالعه شما هدايت شود و نمايشگر استمرار بين آنچه شما بررسي مي كنيد و پژوهشهاي گذشته باشد. مقدمه بايد براي مطالعه شما يك منطق اساسي به دست دهد، و بويژه به خواننده نشان دهد كه چرا مطالعه شما ادامه منطقي پژوهشهاي پيشين است. در اين بخش پس از نتيجه گيري از پژوهشهاي بررسي شده و ارائه يك زمينه كلي از موضوع پژوهش در حدي كه به درك درست خواننده از گزارش پژوهش كمك كند، و بويژه ارائه مباني نظري و ضرورت حل مسأله، هدفها، پرسشها (به صورت جمله هاي استفهامي) ، (و در صورت لزوم) فرضيه هاي پژوهش (به صورت جمله هاي خبري) و تعريف متغيرها (به صورت عملياتي) بيان مي گردد.

 2ـ روش

 هدف اساسي بخش روش آن است كه به گونه دقيق به خواننده بيان كند كه پژوهش چگونه انجام شده است. اين بخشي از گزارش پژوهشي است كه بايد ويژگي ملاك تجديد و تكرار پژوهش را نشان دهد. اگر پژوهشگر ديگري بتواند بخش روش مطالعه شما را درك كند و بتواند آن را تكرار كند، در اين صورت شما توانسته ايد چگونگي اجراي مطالعه خود را به خوبي تشريح كنيد. بيان چگونگي اجراي يك مطالعه بويژه از اين لحاظ ضرورت دارد، كه خواننده بتواند درستي، دقت، و مناسبت و كفايت آن را ارزشيابي كند. بدين ترتيب، در اين بخش از گزارش لازم است (به صورت زمان گذشته) همه مراحلي كه به گونه اي با روش اجرا و هدايت پژوهش ارتباط دارد، از جمله آزمودنيها، ابزارهاي پژوهش، طرح پژوهش، روش اجراي پژوهش و روش تحليل داده ها عرضه شود.

آزمودنيها: اين قسمت به خواننده بيان مي كند كه جامعه مورد مطالعه، ويژگيها و مشخصات آن كدام است، شركت كنندگان در مطالعه، چه كساني، و چند نفر بوده اند، ويژگيهاي آنان (مثل سن و جنس) چيست، و چگونه انتخاب شده اند. البته هر گونه اطلاعات ديگري درباره آزمودنيها كه از لحاظ پژوهش مهم باشد (مثلاً اينكه آزمودنيها چگونه به شرايط آزمايشي و كنترل اختصاص يافته اند، و تعدادي كه آزمايش را (و اينكه چرا) به انجام نرسانيده و يا همكاري نكرده اند ذكر مي شود.

ابزارها واندازه ها: در اين بخش خواننده بايد بياموزد كه براي اجراي پژوهش از چه نوع ابزار، تست، پرسشنامه، و مانند آن استفاده كرده است. چنانچه ابزار سنجش يك وسيله مشهور و استاندارد شده باشد اشاره به نام آن كافي است، اما اگر پژوهشگر از يك مقياس خود ساخته و غير استاندارد استفاده مي كند، بايد چگونگي طراحي و تهيه آن را تشريح كند، و بويژه شواهد و قراين مربوط به اعتبار و روائي آن را گزارش دهد.

طرح پژوهش: در اين قسمت خواننده (كه در اينجا قطعاً يك فرد آشنا با مفاهيم و اصطلاحات آماري و پژوهشي است) گفته مي شود كه نقشه كار پژوهشگر براي حل مسأله پژوهش چيست، متغيرهاي مستقل، وابسته، و تعديل كننده و تعريف هر يك از آنها كدام است، طرح به كار رفته چيست (مثلاً طرح تك آزمودني، طرح پيش تست ـ پس تست تك گروهي، طرح فقط پس تست با گروه كنترل، طرح گروههاي نامعادل، تحليل واريانس عاملي  3×2)، و از چه تكنيك يا تكنيك هائي (مانند تصادفي ساختن، يا همتاسازي) براي كنترل متغيرهاي نامربوط و ناخواسته استفاده شده است.

روش اجراي پژوهش: در اين بخش به خواننده به گونه دقيق گفته مي شود كه از لحظه اي كه آزمودني و آزماينده با هم تماس گرفته اند تا لحظه اي كه تماس آنها خاتمه يافته است، مطالعه چه مراحلي را طي كرده و چگونه اجرا شده است. به بيان ديگر، اين قسمت همه مراحل گام به گام آنچه را كه آزمودني و آزماينده در طول مطالعه انجام داده اند، براي خواننده تشريح مي كند. بنابراين، در اين بخش از گزارش روش گردآوري داده ها، دستورالعملهاي اجراي ابزار پژوهش، چگونگي تشكيل گروههاي آزمايشي و كنترل (يا گروههاي گواه، ناظر، مقابله يا مقايسه)، انجام مطالعه مقدماتي (در صورت اجرا)، چگونگي اجراي كاربندي آزمايشي، و شيوه ثبت پاسخها توضيح داده مي شود. در اين بخش به گونه خلاصه بايد آنچه را شما و آزمودنيها انجام داده ايد، و چگونه انجام داده ايد. به گونه دقيق بيان كنيد.

روش تحليل داده ها: در اين قسمت چگونگي طبقه بندي، مرتب كردن، خلاصه كردن و تحليل داده ها بيان مي شود. پس از توضيح مختصر درباره چگونگي طبقه بندي و تنظيم داده ها، روشهاي آماري كه براي تحليل آنها به كار رفته است، بيان مي شود. البته در اينجا مقصود بيان فرمول هاي آماري نيست، و مقصود آن است كه به خواننده گفته شود كه براي يافتن پاسخ به پرسشها يا بررسي فرضيه هاي پژوهش از چه نوع روش آماري، توصيفي (مانند فراوانيها، درصدها، نمودارها، مقادير مركزي و پراكندگي، و مقادير نمايشگر رابطه) و از چه روش استنباطي (مثلاً اجراي آزمون  t، z يا  f ) استفاده شده و دليل انتخاب آنها چيست.

3ـ نتايج

هدف اين بخش بيان اين مطلب است كه چه داده هائي گردآوري شده، اين داده ها چگونه تجزيه و تحليل شده، و در نتيجه تحليل آنها چه پيامدهائي حاصل شده است. در اين بخش، مقادير به دست آمده براي هر نوع آزمون، درجه آزادي، سطح معنادار بودن، و جهت اثر آن، ذكر مي شود. البته روشن است كه گزارش و نمايش جهت اثر هنگامي ضرورت دارد كه نتيجه آزمون از لحاظ آماري معنادار باشد، و چنانچه نتيجه آزمون از لحاظ آماري بي معنا باشد، ذكر جهت اثر نيز بي معنا خواهد بود. اگر اثر اصلي مربوط به سه گروه (يا بيشتر) از لحاظ آماري معنادار باشد، بهترين روش آن است كه ميانگين هر گروه را در متن گزارش قيد كنيد. اگر اثر معنادار مربوط به يك تعامل پيچيده باشد، بهترين روش آن است كه داده هاي خود را از طريق شكل و نمودار و يا جدول نمايش دهيد. بايد توجه داشته باشيد كه در پژوهشهاي ارزشيابي، لازم است نتيجه آزمون هم از لحاظ آماري و هم از لحاظ عملي مهم و معنادار باشد، تا بتوان درباره موفقيت يا عدم موفقيت درس، دوره يا برنامه داوري نمود، و در اين شرايط، اندازه اثر نيز بايد گزارش شود.

ساختار بخش نتايج معمولاً مبتني بر ترتيب منطقي پرسشها يا فرضيه هاست. اين نظم منطقي بايد حتي درباره شكلها، نمودارها و جدولها نيز رعايت گردد. ترتيب ارائه يافته ها مي تواند بر حسب زمان وقوع رويدادها، اهميت متغيرهاي مورد مطالعه، و يا بر حسب يافته ها صورت گيرد. البته برخي از مؤلفان پيشنهاد مي كنند كه بخش يافته ها يا نتايج پژوهش، به ترتيب همان فرضيه هائي كه در بخش مقدمه آمده است تنظيم شود، اما روش متداول آن است كه ابتدا مهم ترين و جالب ترين يافته ها و سپس به ترتيب يافته هاي كم اهميت تر ارائه مي شود. اين بخش از گزارش پايه واساس تفسير، نتيجه گيري و پيشنهادهاي شما خواهد بود.

درباره تدوين و فرمول بندي بخش نتايج گزارش پژوهش لازم است به نكات زير نيز توجه شود.

الف ـ فرمول هاي آماري به هيچ وجه در گزارش قيد نمي شود، مگر آنكه آزمون آماري جديد، منحصر به فرد، غير معمول، و يا به گونه اي غير استاندارد باشد.

ب ـ تلاشي در جهت توجيه اين مطلب كه چرا فرضيه اي تأييد يا رد شده است به عمل نمي آيد. هر گونه توجيه، و تفسير نتايج در بخش بحث صورت مي گيرد.

پ ـ شكلها، نمودارها و جدولها هرگز جانشين تشريح مطالب نمي شود، اما مي تواند مكمل آن باشد.

ت ـ پيش از نمايش شكلها، نمودارها و جدولها بايد به آنها اشاره شود، و بويژه بايد به خواننده گفته شود كه محتوا و نمادهاي به كار رفته در آنها چيست.

ث‌ ـ هر شكل، نمودار يا جدول بايد داراي شماره و عنوان (بيانگر محتوا) باشد. شماره و عنوان هر جدول در بالاي آن، و شماره و عنوان هر شكل يا نمودار در زير آن قيد مي شود.

ج ـ براي هر يك از يافته هاي پژوهش بايد يك پاراگراف جداگانه منظور شود.

 چ ـ چنانچه شكل، نمودار يا جدولي از منبع ديگري گرفته شده باشد،‌ لازم است پس از ذكر عنوان آن، به منبع مربوط (در داخل پرانتز) نيز اشاره شود.

 4ـ بحث

هدف اين بخش تفسير و ارزشيابي نتايج حاصل از پژوهش، ضمن تأكيد اساسي و توجه به روابط بين نتايج و فرضيه هاي مورد مطالعه است. توصيه مي شود كه بخش بحث را به شرح كوتاهي درباره مسأله پژوهش و بيان اين مطلب كه آيا فرضيه پژوهش پشتيباني مي شود يا نه، آغاز كنيد. بعد از بيان اين مطلب بايد نتيجه به دست آمده را تفسير كرده تصوير روشني از نتايج پژوهش در اختيار خواننده قرار دهيد. براي انجام اين كار بايد يافته هاي خود را با مباني نظري و نتايج پژوهشهاي پيشين تركيب كنيد و به آن انسجام بخشيد. نكته مهم آن است كه بخش بحث، همه مواردي را كه در گزارش پژوهش بيان شده است، با هم پيوند داده خواننده را به سوي يك نتيجه گيري كلي هدايت مي كند.

بنابراين هر گونه نتيجه گيري بايد با توجه به هدفها، پرسشها، و يا فرضيه هاي پژوهش صورت گيرد. هر يك از يافته ها بايد با نتايج حاصل از پژوهشهاي پيشين مقايسه شده مشابهت يا مغايرت آنها با صراحت و روشني بيان گردد، تا از اين طريق نقاط ضعف و قوت مطالعه شما مشخص و مسأله مورد بحث هر چه ممكن است روشن تر شود. چنانچه نتيجه اين مقايسه مؤيد يكديگر باشد، يافته هاي شما يافته هاي شما هماهنگ با نتايج مطالعات پيشين نباشد، بايد تلاش كنيد وجوه اختلاف را توجيه و دلايل احتمالي آن را بيان كنيد. توجه داشته باشيد كه بخش بحث تنها محل در يك گزارش پژوهشي است كه به شما امكان مي دهد عقيده خود را ذكر كنيد. در اينجا مي توانيد علاوه بر تفسير نتايج و ارائه پيشنهادهاي مفيد و رهنمودهاي عملي، كمبودها و محدوديتهاي پژوهش را نيز بيان كنيد. البته بايد فقط به كمبودها،‌ نواقص و محدوديتهائي كه احتمالاً تأثير مهم و معناداري در نتايج به دست آمده داشته است، اشاره كنيد

هنگام نوشتن اين بخش از گزارش بايد بتوانيد به پرسشهاي زير پاسخ دهيد.

ـ اين مطالعه تا چه حد به روشن شدن مسأله مورد نظر كمك كرده است؟

ـ از اين مطالعه چه نتايجي مي توان به دست آورد؟

ـ دلالتهاي ضمني، و رهنمودهاي نظري و كاربردي آن كدام است؟

ـ اين مطالعه چه كمك يا كمكهائي به پيشرفت علم كرده است؟

مطالب پاياني گزارش پژوهشي

1ـ منابع

اعتبار يك گزارش پژوهشي، پايان نامه يا رساله، علاوه بر آنكه به صحت و دقت داده ها و استدلال حاصل از آنها وابسته است، به منابع و مراجعي كه از اطلاعات آنها در پژوهش استفاده شده است، نيز بستگي دارد. مقصود از فهرست منابع به دست دادن صورت دقيق و كامل همه مراجعي است كه در متن گزارش، پايان نامه و رساله به آنها استناد شده است. هدف از ارائه اين فهرست نشان دادن ميزان تلاش  كنكاش پژوهشگر در بررسي و استفاده از منابع گوناگون، احترام به حقوق ساير نويسندگان و مؤلفان، و نيز راحتي دستيابي خواننده به منابع مورد نظر است. در اينجا بايد به يك نكته اشاره شود كه نويسنده يك كتاب ممكن است براي ارائه اطلاعات بيشتر به خواننده، مواد يا منابعي را معرفي كند كه در اصل كتاب به آن اشاره نشده باشد، و در اين صورت در پايان كتاب به جاي منابع مي تواند اصطلاحات كتابنامه را به كار برد. اما در يك پايان نامه، رساله يا گزارش پژوهشي، همه مراجع متن گزارش (شامل كتابها، مجله ها، و يا هر منبع يا نشريه ديگر) بايد در فهرست منابع ذكر شود،‌ و به عكس همه مراجعي كه در فهرست منابع قيد مي شود بايد در متن گزارش پژوهش به آن اشاره شده باشد.

شيوه تنظيم فهرست منابع

فهرست منابع معمولاً (بدون ذكر شماره) به ترتيب حروف الفباي نام خانوادگي مؤلفان تنظيم مي شود، و براي هر منبع مشخصات مؤلف (يا مؤلفان)، تاريخ انتشار، عنوان و اطلاعات مربوط به انتشار اثر (شهر، كشور و نام ناشر) به دنبال هم قيد مي گردد. جداسازي اين اطلاعات با نقطه، و جداسازي اجزاي مختلف هر يك از اين اطلاعات با ويرگول صورت مي گيرد. عنوان كتابها، مجله ها و ژورنالها بايد با حروف كج (ايتاليك) يا سياه، و عنوان مقاله هاي مجله ها بايد به گونه ساده (يعني بدون هيچ نوع علامتي) نوشته شود. قالب كلي تنظيم اطلاعات مربوط به فهرست منابع به صورت زير است.

كتاب: نام خانوادگي (نويسنده)، نام (نويسنده). سال نشر (داخل پرانتز). عنوان كتاب، جلد، مترجم. شماره چاپ، محل انتشار، ناشر.

مجله: نام خانوادگي (نويسنده)، نام (نويسنده). سال نشر (داخل پرانتز). عنوان مقاله، عنوان مجله. شماره، دوره، صفحه چنانچه اثر فاقد نويسنده (مولف، ويرايشگر، گردآورنده و … ) باشد. سازمان محل انتشار به جاي نام نويسنده نوشته مي شود.

اينك به ذكر چند نمونه از مراجعي كه در فهرست منابع مي آيد مي پردازيم.

كتاب با يك نويسنده

هومن، حيدر علي. (1376). شناخت روش علمي در علوم رفتاري 

        (پايه هاي پژوهش) (چاپ سوم). تهران: نشر پارسا.

Guilford,     J.   P.    (1954).   Psychometric methods.  New  York:

                   McGraw – Hill.

 كتاب با دو نويسنده

افروز، غلامعلي و هومن، حيدرعلي. (1376). روش تهيه آزمون هوش 

        (هوش آزماي تهران ـ استنفرد ـ بينه). تهران: انتشارات دانشگاه تهران.

Kerlinger,  F.N.,  &  Pedhazur,   E.J.  (1983).  Multiple   regression  in

        behavioral  research.  New  York:  Holt,   Rinehart, and Winston.

 كتاب با سه نويسنده

ونوس، داود، ابراهيمي، عبدالحميد، و روستا، احمد. (1375). تحقيقات بازاريابي 

        (نگرش كاربردي). تهران: سمت

Bishop,  Y.M.,   Fineberg,    S.E.    &   Holland,    P.V.   (1975).   Discrete            

        multivariate analysis:  Theory  and  practice.  MA:   MlT  Press.  

 توجه داشته باشيد كه چنانچه يك اثر داراي سه تا پنج مؤلف باشد، در متن گزارش (و نيز در بخش منابع) براي نخستين بار كه به آن اثر اشاره مي شود، بايد نام تمامي نويسندگان ذكر شود، اما در اشارات بعدي (و نيز در مواردي كه يك اثر داراي شش نويسنده است) فقط نام نخستين نويسنده و به دنبال آن و همكاران (معادل et  al. در انگليسي) نوشته مي شود.

نشر كتاب به وسيله نويسنده

هومن، حيدرعلي. (1354). اندازه گيريهاي رواني و تربيتي و فن تهيه تست. تهران: مؤلف.

سازمان يا مؤسسه به منزله نويسنده

انجمن رياضي ايران  (1370). واژه نامه رياضي و آمار: انگليسي به فارسي، فارسي به انگليسي.

       تهران: مركز نشر دانشگاهي.

 American  Psychological  Association. (1994). Publication   Manual  of  the 

         American      Psychological    Association     (4 th      ed.).

         Washington  D.C.  Author.

 

 ويراستار يا گردآورنده، به منزله نويسنده.

شفيع آبادي، عبدالله (گردآورنده). (1374). مجموعه مقالات اولين سمينار راهنمائي و مشاوره.

      تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبائي.

Thorndike,  R.L.  (Ed.).   (1971).  Educational  measurement  (2 nd  ed.)

            American  Council  on  Education.  Washington  D.C.

  كتابهاي ترجمه شده

. ثرندايك، آر.ال. (1375). روان سنجي كاربردي (چاپ سوم)، ترجمه حيدرعلي 

   هومن. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. (تاريخ انتشار به زبان اصلي، 1982).

كتاب بدون ذكر نام ناشر و محل نشر

رواساني، شاپور. (بدون ذكر تاريخ). دولت و حكومت در ايران. (بي جا) و (بي نام).

مقاله اي از يك كتاب

Anastasi,   A.  (1983).   What   do   intelligence   tests   measure?.   In  

    Anderson,    S.B.   and   Helmick.   J.S.   (Eds.).    On  educational

    testing.   (pp.  5-28).   CA:  Jossey-Bass  Publishers.

 مقاله اي از يك مجله

هومن، حيدرعلي. (1366). بررسي مدل هاي علّي پيشرفت تحصيلي. نشريه علوم تربيتي، فصلنامه علمي 

  و پژوهشي. دانشكده علوم تربيتي (دانشگاه تهران).

  سال دهم، شماره  2-1، صص  37-19.

Hooman,  H. A.   (1982).  Study  of   validity  of   ratings.  Psychological

            Reports, 51,  1263-1270.

 مقاله اي از يك روزنامه

محقق كجيدي،‌ محمد كاظم. (1375، 21  مهر). موانع ساختاري توسعه بخش كشاورزي. كيهان، ص  6

دائره المعارف و فرهنگها

مصاحب، غلامحسين (سرپرست). (1345). دائره المعارف فارسي. تهران: فرانكلين.

رساله ها و پايان نامه ها

اميرپور امرائي، ساسان. (1370). تحليل عاملي مقياس تهران ـ استنفرد ـ بينه  (TSB).

          پايان نامه تحصيلي كارشناسي ارشد (چاپ نشده). دانشگاه تهران.

Hooman,  H.   A.   (1983).   Repeated   measures  designs   with

    unequal  cell  frequencies:   Comparison   of   empirical   and  

    nominal   quantiles   of   mean   square   ratios   using   least

    squares   and   unweighted   means   method.   Unpublished

    Doctoral  Dissertation,  Teachers  College,  Columbia  University.

 مقاله هاي ترجمه شده

اورمه، كاتلين. (1354). توانائي،‌ شخصيت، و پيشرفت تحصيلي در كودكان پيش دبستاني 

                   (ترجمه حيدرعلي هومن). مجله روان شناسي. شماره  12، صص  237-227

                   (تاريخ انتشار به زبان اصلي  1975).

2ـ پيوستها

به منظور كمك به خوانندگان و ديگر پژوهشگران از لحاظ ارزشيابي،‌ درك و تكرار پژوهش، ممكن است (بر حسب ضرورت) در رساله ها و پايان نامه ها نسخه اي از تست ها يا پرسشنامه هاي خود ساخته، شواهد مربوط به اعتبار و روائي ابزارهاي پژوهش، برنامه هاي جديد كامپيوتري و … آورده شود. اين موارد زير عنوان پيوست يا پيوستها در بخش پاياني رساله ها و پايان نامه هاي تحصيلي معرفي مي شود. مطالبي كه در پيوست مي آيد به گونه كلي شامل شواهد، مدارك و يا چيزي است كه ممكن است براي خواننده يا صحت مطالب گزارش مفيد باشد، و يا بدون وجود آنها ممكن است درستي، دقت و صراحت بخشي از پژوهش مورد ترديد قرار گيرد. توجه داشته باشيد كه مطالب پيوست، تقويت كننده استدلالها و بحثهاي شما خواهد بود، و خواننده فقط در صورت لزوم مي تواند به آنها مراجعه كند.

 اورمه، كاتلين. (1354). توانائي،‌ شخصيت، و پيشرفت تحصيلي در كودكان پيش دبستاني                    (ترجمه حيدرعلي هومن). مجله روان شناسي. شماره  12، صص  237-227                   (تاريخ انتشار به زبان اصلي  1975).به منظور كمك به خوانندگان و ديگر پژوهشگران از لحاظ ارزشيابي،‌ درك و تكرار پژوهش، ممكن است (بر حسب ضرورت) در رساله ها و پايان نامه ها نسخه اي از تست ها يا پرسشنامه هاي خود ساخته، شواهد مربوط به اعتبار و روائي ابزارهاي پژوهش، برنامه هاي جديد كامپيوتري و  …

اورمه، كاتلين. (1354). توانائي،‌ شخصيت، و پيشرفت تحصيلي در كودكان پيش دبستاني                    (ترجمه حيدرعلي هومن). مجله روان شناسي. شماره  12، صص  237-227                   (تاريخ انتشار به زبان اصلي  1975).به منظور كمك به خوانندگان و ديگر پژوهشگران از لحاظ ارزشيابي،‌ درك و تكرار پژوهش، ممكن است (بر حسب ضرورت) در رساله ها و پايان نامه ها نسخه اي از تست ها يا پرسشنامه هاي خود ساخته، شواهد مربوط به اعتبار و روائي ابزارهاي پژوهش، برنامه هاي جديد كامپيوتري و  …

اورمه، كاتلين. (1354). توانائي،‌ شخصيت، و پيشرفت تحصيلي در كودكان پيش دبستاني                    (ترجمه حيدرعلي هومن). مجله روان شناسي. شماره  12، صص  237-227                   (تاريخ انتشار به زبان اصلي  1975).به منظور كمك به خوانندگان و ديگر پژوهشگران از لحاظ ارزشيابي،‌ درك و تكرار پژوهش، ممكن است (بر حسب ضرورت) در رساله ها و پايان نامه ها نسخه اي از تست ها يا پرسشنامه هاي خود ساخته، شواهد مربوط به اعتبار و روائي ابزارهاي پژوهش، برنامه هاي جديد كامپيوتري و  …

 مختصري در آيين نگارش

هدف اين فصل آن است كه به دانشجوياني كه به نوشتن پايان نامه، رساله يا هر نوع گزارش پژوهشي سروكار دارند، و فرصتي براي مراجعه به كتابهاي تخصصي ادبي و فن نويسندگي مفصل ندارند، دانشي، هر چند مختصر، در زمينه آيين نگارش داده شود تا بتوانند نيازهاي خود را در نوشتن گزارش مرتفع سازند. درباره نوشتن، متون گوناگوني زير عنوانهائي چون: گزارش نويسي، آيين نگارش، هنر نوشتن و … انتشار يافته، كه هر يك از آنها به منظور خاصي تدوين شده است. اما متن حاضر به هيچ وجه در نظر ندارد تمامي اصول حاكم بر گزارش نويسي را عرضه كند، بلكه در راه علم و پژوهش علمي گام بر مي دارد، مهم است. بدين ترتيب مقصود از ارائه زمينه نقطه گذاري،‌ و آيين نگارش به دست دانشجويان داده شود،‌ تا آنها را در امر درست نوشتن و خوب نوشتن ياري دهد. البته در اين امر ترديد نيست كه رعايت صنايع ادبي در زيبائي، گيرائي، جذابيت و خوش آيندي هر نوشته اي تأثير فراوان دارد: آوردن تشبيه زيبا، استعاره لطيف، كنايه بموقع، توصيف بديع، شعر نغز و دلپذير، تمثيل آموزنده، نوشته را پربارتر، گيراتر و خواندني تر مي كند، اما بايد توجه داشت كه جاي هيچ يك از آنها در يك گزارش پژوهشي نيست، زيرا پژوهش علمي با واقعيتها و امور مشاهده پذير، آن گونه كه هست سروكار دارد، و در توصيف آنها نمي توان از عاطفه و احساسات، غلو و گزاف گوئي و يا تخيل هنري و مانند اينها كمك گرفت.

پيش از آنكه به ذكر قواعد نقطه گذاري و دستوري بپردازيم، لازم است توجه شما را به رعايت چند نكته جلب كنيم.

1ـ تلاش كنيد نوشته شما تا حد ممكن، مختصر و مفيد باشد. از بحثهاي خارج از موضوع بپرهيزيد، و بويژه كوشش نكنيد كه فصل دوم پايان نامه تحصيلي يا رساله شما (بررسي پيشينه پژوهش) با مطالب بي ارتباط حجيم شود.

2ـ از تعارف، مجامله و پوشيده گوئي احتراز كنيد.

3ـ عبارتهاي مبهم، جمله هاي پيچيده، و واژه هاي نامأنوس را به كار نبريد.

4ـ از پركردن صفحات، كاربرد بندهاي طولاني، و خسته كردن خواننده بپرهيزيد.

5-  ساده نويسي را رعايت كنيد، البته نه آنقدر ساده كه مطالب به ابتذال بكشد. مطالب را ساده، روان و جذاب، و در عين حال شيوا و رسا بنويسيد.

6ـ مقصود خود را به گونه صريح، روشن و گويا بيان كنيد.

7ـ از نقل گفته ها و نوشته هاي ديگران بدون ضرورت واقعي،‌ و براي ازدياد حجم نوشته خود بپرهيزيد.

8ـ در نقل گفته ها، نوشته ها و كارهاي ديگران امانت را رعايت كنيد، و اركان و اجزاي هر جمله يا عبارت را در جاي مناسب خود بياوريد.

9ـ در سراسر نوشته خود، قواعد نقطه گذاري و دستوري را رعايت كنيد، و اركان و اجزاي هر جمله يا عبارت را در جاي مناسب خود بياوريد.

10ـ هر بخشي از نوشته را كه شامل انديشه، خواست، عقيده، يا مطلب خاصي است، در يك بند (پاراگراف) بياوريد.

11ـ هرگز واژه هائي كه معاني يا املاي درست آنها را نمي دانيد به كار نبريد.

اينك با توجه به اينكه رعايت اصول نقطه گذاري از يك سو به نويسنده كمك مي كند كه مطالب و مقاصد خود را به روشني بيان كند،‌ و از دگر سو به خواننده ياري مي دهد كه نوشته را آسانتر و درست تر بخواند و مقصود نويسنده را بهتر و روشن تر درك كند، ابتدا به مروري كوتاه بر قواعد نقطه گذاري اكتفا مي كنيم، و سپس ضمن اشاره به موارد اتصال و انفصال، به تذكراتي مختصر درباره چگونگي نوشتن واژه ها و تركيبات متداول آنها كه در گزارشهاي پژوهشي، رساله ها و پايان نامه هاي تحصيلي كاربرد فراواني تري دارد، مي پردازيم.

آيين نقطه گذاري

نقطه (.): نقطه يا ايست نما نشانه پايان يك جمله است و به گونه كلي در انتهاي يك جمله امري، خبري يا پرسشهاي غير مستقيم به كار مي رود. اينك به مثالهاي زير توجه كنيد:

    ـ پژوهش خود را با يك پرسش آغاز كنيد.

    ـ فرضيه پيش نويس قانون علمي است.

علاوه بر موارد بالا، نقطه كاربردهاي ديگري نيز دارد. براي مثال:

1ـ هر نام يا واژه اي كه مخفف شده باشد، مانند: ج .ا.ا. براي جمهوري اسلامي ايران و  Ph.D. براي دكتراي فلسفه.

2ـ هر واژه اي كه بخواهيم از وسط جمله برداريم، به … تبديل مي شود، و چنانچه بخواهيم واژه يا جمله اي را از آخر جمله برداريم، تبديل به … خواهد شد.

ويرگول (،): ويرگول كه به آن كاما يا درنگ نما نيز گفته مي شود نشانه مكث كوتاه در جمله است. اين نشانه براي آسان خواندن مطالب و تفكيك واژه ها يا تقسيم يك جمله به چند بخش به كار مي رود و كاربرد آن موجب مي شود معناي جمله آسان تر و بهتر درك شود. به مثال زير توجه كنيد:

ـ دانش، هم به خاطر دانش، و هم به خاطر كمكي كه در حل مسائل عملي زندگي به انسان مي كند، مطلوب است.

ـ تدوين يك طرح پژوهشي به منظور بررسي مسأله، گردآوري و تحليل داده هاي مناسب، و سرانجام استنتاج درباره روابط بين متغيرها، صورت مي گيرد.

علاوه بر اين، ويرگول كاربردهاي ديگري نيز دارد. براي مثال:

1ـ وقتي در ذكر منابع يا مأخذ نام و نام خانوادگي فرد بر عكس نوشته شده باشد. مانند اسكينر، ب. اف.

2ـ وقتي در جمله پايه و پيرو وجود داشته باشد،‌ قبل از مواردي چون: «و» ، «اما» ، «اگرچه» ، «ولي» ، «زيرا» ، «به هر حال» و … ويرگول گذاشته مي شود. مانند:

ـ فرضيه را مي توان آزادانه ابداع و پيشنهاد كرد، اما اين فرضيه، هنگامي پذيرفته مي شود كه به محك آزمايش و انتقاد بخورد و از آن سربلند بيرون آيد.

ـ مقياس فاصله اي از نقطه صفر مطلق شروع نمي شود، اما مي توان براي آن صفر قرار دادي برگزيد.

ـ فراوان ديده شده است كه بين متغيرهاي جوركردني و وابسته رابطه اي نيست، در حالي كه اگر مثلاً بين جنسيت و متغير وابسته مورد مطالعه رابطه وجود نداشته باشد، جور كردن آزمودنيها بر حسب جنسيت اصولاً بي معنا خواهد بود.

3ـ چنانچه واژه هائي مانند «به هر حال» ، «در هر صورت» ، «در شرايط يكسان» ، در وسط جمله به كار رود، بايد دو سوي آنها درنگ نما قرار گيرد. مانند:

ـ فرضيه پژوهش، چه از تئوري هاي موجود و چه از پژوهشهاي انجام شده استنباط شده باشد، در هر صورت، بايد به مرحله تست تجربي گذاشته شود.

ـ ترديد نيست كه فرآيند حركت از يك امر جزئي به يك امر كلي، به هر حال، يك فرآيند خطرناك است.

4ـ جدا كردن سلسله واژه ها يا عبارتهائي كه همسنگ يا همطراز باشد. مانند:

ـ تئوري شبكه اي از سازه ها، مفاهيم، تعاريف و قضاياست، كه به منظور  …

ـ اگر كسي مايل به حل مسأله اي باشد، قبل از هر چيز بايد بداند كه مسأله چيست، چه مي خواهد انجام دهد، مشكل چيست، و مسأله علمي كدام است.

5ـ در جملات معترضه. مانند:

پژوهشهاي بنيادي و كاربردي، گرچه نمي توان يكي را بر ديگري برتري داد، همواره منبع الهام يكديگرند.

دو نقطه (:)‌ : دو نقطه (كولون) نشانه اي است كه بيان مي كند، عبارت يا جمله پيش از آن، به وسيله عبارت يا جمله پس از آن، تفسير مي شود. كاربرد آن به قرار زير است:

1ـ براي روشن تر ساختن مطالب قبلي. مانند:

 ـ موضوع پژوهش ضعيف است: نه جنبه كاربردي دارد، و نه جنبه نظري.

2ـ بعد از واژه هائي كه به گونه اي مثل، مانند، نظير، و امثال آن را برساند. مانند:

ـ فرآيند پژوهش داراي ويژگيهايي است از جمله: نظامدار بودن، منطقي بودن و  …

3ـ قبل از نقل قولهاي مستقيم. مانند:

ـ كرلينگر  (1973، ص  10) معتقد است: «هيچ چيز عملي تر از يك تئوري خوب نيست».

خط فاصل بلند: بازنما يا خط جدايي، داراي موارد استفاده زير است:

1ـ مشخص كردن جمله هاي معترضه. مانند:

ـ متغير مداخله گر، در حالي كه در سطح سازه قرار دارد ـ بدون آنكه مشاهده پذير و عيني باشدـ روي پديده مورد مشاهده اثر مي گذارد.

ـ تراكمي بودن، نظامدار بودن و منطقي بودن ـ صفاتي است كه از ويژگيهاي عمده فرآيند پژوهش محسوب مي شود.

3ـ براي بيان فاصله دو چيز. مانند:

ـ تهران ـ شيراز.

ـ سال تحصيلي  78-77.

ـ صفحات  46-45.

خط فاصله كوتاه: پيوست نما يا خط پيوند، براي پيوستن واژه ها يا تركيب ميان دو واژه يا اصطلاح به كار مي رود. مانند:

ـ اوضاع اقتصادي ـ اجتماعي

ـ وضعيت رواني ـ اجتماعي

نيم خط: در عبارتهاي فارسي به ندرت از نيم خط استفاده مي شود. براي مثال، واژه حسي حركتي اكنون در متون فارسي بدون نيم خط به كار برده مي شود. همچنين، در برخي اوقات در تايپ متون هنگامي كه به ناچار كلمه اي بريده مي شد با نيم خط آن را به سطر بعد پيوند مي دادند، اما امروزه اين عمل منسوخ شده است، زيرا مي توان حروف فارسي را كشيد و سطرها را تنظيم نمود.

گيومه («»): گيومه يا برجسته نما، نشاني براي بيان يك گفتار يا نوشتار است كه براي نقل قول مستقيم، يا متمايز كردن يك واژه يا اصطلاح به كار مي رود. مانند:

ـ در تعريف هوش، بايد مشخص شود چه رفتارهايي نشانگر عمل «هوشمندانه» و چه رفتارهايي نشانگر عمل «غير هوشمندانه» است.

ـ كرلينگر  (1973، ص  10) معتقد است: «هيچ چيز عملي تر از يك تئوري خوب نيست».

چنانچه نقل قول مستقيم بيش از دو خط باشد، معمولاً به صورت يك پاراگراف جداگانه، بدون گيومه، با فاصله كمتر و با حروف ريزتر نوشته مي شود. مانند:

ـ كرلينگر  (1973، ص  11) پژوهش علمي را چنين تعريف مي كند:

پژوهش علمي عبارت است از مطالعه نظامدار، كنترل شده تجربي و انتقادي يك يا چند قضيه فرضي درباره روابط احتمالي ميان پديده هاي طبيعي.

توجه داشته باشيد كه در نقل قولهاي مستقيم ذكر شماره صفحه منبع اصلي (همراه با سال انتشار مرجع) ضروري است.

اگر نقل قولي از نقل قول فرد ديگري ارائه شود بايد به جاي گيومه زوجي از گيومه منفرد (‘ ‘) استفاده شود. مانند:

كرلينگر  (1973، ص  12) اظهار مي دارد: «به گفته كلودبرنارد ‘شك تنها قاعده اساسي علم است‘، اما نه شك يك انسان بدبين».

نقطه ويرگول (؛) : نقطه ويرگول يا درنگ ـ نقطه نشانه درنگ طولاني ميان دو جمله يا دو عبارت است،‌ و نيز نشان مي دهد كه آن دو با هم پيوند دارند،‌ هر چند مفهوم اين دو جمله يا عبارت كاملاً به هم نزديك است،‌ اما پيوند آنها به آن شدت نيست‌ كه نبودن دومي معناي اولي را به كلي غلط يا ناقص سازد (زيرا اگر چنين بود، از ويرگول تنها استفاده مي شد). اينك به دو مثال زير توجه كنيد:

 1ـ هر بررسي هنگامي شروع مي شود كه در زمينه معيني قبلاً دانشي به دست آورده باشيم و بدانيم كه اين دانش ناقص است؛ درباره آن چيزي وجود دارد كه ما نمي دانيم.

 2ـ مفاهيم در حقيقت به عنوان پديده هايي تجربي وجود ندارد؛ مفهوم به خودي خود يك پديده نيست، بلكه نمادي از يك پديده است.

موارد انفصال و اتصال

مهمترين موارد انفصال (جدانويسي) به قرار زير است.

1ـ اجزاء فعل مركب بايد به هم نزديك باشد. براي مثال:

ـ هوش بستگي به پيشرفت تحصيلي دارد (نادرست) .

ـ هوش با پيشرفت تحصيلي بستگي دارد (درست) .

2ـ «مي» يا «همي» جدا از فعل نوشته مي شود. مانند:

ـ ميروم، ميگفت، هميگفتم (نادرست) .

ـ مي روم،‌مي گفت، همي گفتم (درست) .

3ـ «را» يا «به» جدا از اسم نوشته مي شود. مانند:

ـ آنرا، بوسيله، بعنوان، بگونه (نادرست) .

ـ آن را،‌به وسيله، به عنوان،‌به گونه (درست) .

البته سه واژه من،‌تو،‌چه،‌ از اين قاعده مستثناست،‌ زيرا در تركيب با «را» حرف آخر آنها مي افتد،‌ و بدين صورت در مي آيد: مرا،‌ ترا، چرا.

4ـ خواندن و نوشتن برخي واژه ها در صورت اتصال دشوار مي گردد، بنابراين بهتر است جدا نوشته شود. مانند: كم كار به جاي كمكار،‌ رك گو به جاي ركگو.

5ـ حرف اضافه «به» در اول متمم (مفعول بواسطه) جدا نوشته مي شود. مانند:

ـ به او گفتم. به مدرسه رفتم.

6ـ واژه هاي اشاره «اين» و «آن» بايد جدا نوشته شود. به طور مثال: اين كار، اين فرضيه،‌ آن تئوري،‌ آن گونه.

7ـ اگر اين و آن و چنان با «چه» و «كه» تركيب شود، بهتر است پيوسته بيايد. مانند:

ـ چنانچه، چنانكه،‌ آنچه،‌ اينكه، آنكه.

8ـ عدد و معدود بايد جدا نوشته شود. مانند:

ـ يك روز (درست)، يكروز (غلط)، پنج گانه (درست)، پنجگانه (غلط).

9ـ اجزاي فعلهاي مركب بايد جدا نوشته شود. مانند: نگاه داشتن، نگاه كردن.

10ـ «كه» و «چه» بايد جدا نوشته شود. مانند: چه كنم؟ مسأله اي كه بيان كردي.

11ـ همزه (الف) واژه «است»بعد از واژه هاي چه، كه، نه، مي افتد. مانند:

ـ چيست، كيست، نيست.

12ـ همزه (الف) واژه «است» بعد از واژه هاي مختوم به الف و واو مي افتد. مانند:

ـ داناست، شنواست، خوشروست.

13ـ «بي» اگر حرف اضافه باشد (به معناي بدون) بايد جدا نوشته شود. مانند:

ـ بي آنكه پرسشي در كار باشد، نمي توان پژوهش را آغاز كرد.

14ـ «هم» و «نه» اگر حرف ربط باشد،‌ بايد جدا نوشته شود. مانند:

ـ ابزار پژوهش، بايد هم اعتبار داشته باشد هم روائي.

ـ تئوري نه ثابت كردني است نه رد كردني.

مهمترين موارد اتصال به قرار زير است.

1ـ دو يا چند واژه كه از تركيب آنها واژه اي جديد با مفهومي جديد (غير از مفهوم يكايك اجزاي تركيب كننده) پديد مي آيد بايد پيوسته نوشته شود. مانند:

ـ آنجا،‌ اينجا، بهبود، يكشنبه،‌ يكديگر.

 

2ـ واژه هائي كه در نتيجه تركيب با پيشوند يا پسوندي حاصل مي شود،‌ پيوسته نوشته مي شود. مانند: بموقع، بيجا، نفهم، شاخسار، دانشكده، باغچه. البته از اين قاعده بايد واژه هائي مانند بي تفاوت، و بي نياز، بي اهميت، بي اندازه، بي آلايش، و بي اعتقاد را مستثنا كرد، زيرا در صورت وصل، نازيبا و خواندن آنها دشوار مي شود.

 3ـ «هم» اگر با واژه بعد از خود قيد يا صفت بسازد تا آنجا كه به زيبايي واژه لطمه وارد نسازد، پيوسته نوشته مي شود. مانند: همكار، همدرد، همتراز، همچنين، هماهنگ. اما واژه هاي هم آواز، هم عقيده، هم سطح و … ، بهتر است جدا نوشته شود.

4ـ واژه هاي مركبي كه واژه نخست آنها دو حرفي است، پيوسته نوشته مي شود. مانند: بهداشت، بهبود، مهتاب، دلدار.

5ـ مصدرهاي مركب مرخم و صفتهاي مركب بهتر است پيوسته نوشته شود. مانند:

ـ سخنران، صاحبدل، بزرگداشت.

6ـ صفتهاي تفضيلي و عالي كه در اصل بيش از دو حرف نداشته باشد، پيوسته نوشته مي شود. مانند: بهتر و بهترين، كمتر و كمترين، مهمتر و مهمترين.

7ـ صفتهاي تفضيلي و عالي كه در اصل بيش از دو حرف داشته باشد،‌ جدا نوشته مي شود. مانند:

مصطلح تر، رسمي ترين، سهمگين تر.

8ـ باء تأكيد يا زينت، كه در اول فعل مي آيد، حتماً به فعل مي چسبد. مانند:

ـ برو، بده، بخوانيد،‌ بگفت، ببين، بخواهيم، ببينيم.

9ـ باء صفت ساز يا قيد ساز، كه در اول اسم مي آيد، پيوسته نوشته مي شود. مانند:

ـ بخرد، بنام (مشهور)، بهوش، بويژه، بخصوص، بتدريج،‌ بآهستگي، بسرعت.

10ـ اگر حرف «به» بين دو كلمه مشابه قرار گيرد يا ميان دو واژه نقش ميانوند داشته باشد و در واقع يك مفهوم را برساند، جدا نوشته مي شود. مانند:

ـ رو به رو، سر به سر، خود به خود، سر به راه، پا به ماه، و سر به هوا.

11ـ اگر «به» در يك عبارت فعلي از قاعده حرف اضافه بر سر اسم پيروي كند، جدا نوشته مي شود. مانند: به جا آوردن، به كار بردن، به دست آوردن، به وجود آمدن.

12ـ نشانه هاي جمع در زبان فارسي، «ها» (براي جاندار و بي جان) و «ان» (براي جاندار)، معمولاً پيوسته نوشته مي شود. مانند: آنها، اينها، كتابها، استادان، زنان؛ مگر آنكه واژه بسيار بلند باشد، يا با پيوستن آن نازيبا و خواندن آن دشوار گردد. مانند: شكستني ها، همبستگي ها، تشبيه ها، خانه ها،‌ پيش بيني ها.

13ـ «ها»، نشانه جمع در زبان فارسي، به واژه هاي خارجي نمي چسبد. مانند:

ـ مدلها، تستها، تئوريها، كلاسها (نادرست) .

ـ مدل ها، تست ها، تئوري ها، كلاس ها (درست) .

14ـ جمع واژه هاي فارسي با «ات» غلط فاحش است. به مثال: گزارشات، پيشنهادات، نادرست است، كه درست آن چنين است: گزارشها، پيشنهادها.

15ـ كلمه عربي با علامت عربي جمع بسته مي شود. مثل اطلاعات، وجوه، سطوح.

نكاتي چند درباره رسم الخط زبان فارسي

1ـ تشديد مخصوص كلمات عربي است، و به جاي اولاً، دوماً، و … بهتر است از يكم، دوم، و … استفاده شود.

2ـ تنوين خاص كلمات عربي است و افزودن آن به واژه هاي غير عربي روانيست مانند:

ـ زباناً گفتم، تلفناً صحبت كردم (نادرست)

ـ زباني گفتم، تلفني صحبت كردم (درست)

در فارسي مي توان آنها را با پسوندهاي مناسب تركيب كرد. براي مثال، به جاي واژه هاي عملاً، حقيقتاً، مثلاً، و واقعاً، مي توان واژه هاي در عمل، به حقيقت، به مثال، و در واقع را به كار برد.

3ـ «بايد» و «مي بايد» مضارع است و بايد با فعل مضارع به كار رود. براي مثال:

ـ بايد اين مطلب را ذكر مي كرد (نادرست) .

ـ بايد اين مطلب را ذكر كند (درست) .

4-  «بايست» و«مي بايست» ماضي است و بايد با فعل گذشته به كار رود. مانند:

ـ بايستي رابطه بين دو متغير را نشان بدهد (نادرست) .

ـ بايستي رابطه بين دو متغير را نشان مي داد (درست) .

 5ـ كلمات مركب حاصل از بن ماضي و مضارع يك فعل، بدون واو عطف و پيوسته نوشته مي شود. مانند:

 ـ جستجو، گفتگو، شستشو (درست) .

ـ جست و جو، گفت و گو، شست و شو (نادرست) .

6ـ كلمات عربي مانند علماء، انشاء، و املاء را در فارسي بهتر است بدون همزه يعني به شكل علما، انشا و املا بنويسيم.

7ـ كلمات مركب، اگر در صورت چسبيدن، بيش از حد بلند، نازيبا و ناخوانا شود، جدا نوشته مي شود. مانند: تسلي بخش، امكان پذير، روان شناسي.

8ـ وقتي دندانه ها زياد و موجب نازيبائي واژه و يا دشواري خواندن و نوشتن آن شود، جدا نوشته مي شود. مانند: خوش سليقه،‌ تن پرور، خوش بيان

9ـ اگر مسنداليه يا نايب فاعل بي جان باشد، فعل آن منفرد خواهد بود، مگر در مواردي كه مسنداليه نقش فعال داشته و شخصيت فاعلي پيدا كرده باشد. مانند:

ـ سؤالها تجزيه و تحليل شدند (نادرست) .

ـ سؤالها تجزيه و تحليل شد (درست) .

ـ دانشگاهها در اقتصاد كشور نقش اساسي دارند (درست) .

10ـ از اصطلاحاتي مانند: نقطه نظر، در جريان قرار دادن، در رابطه با، روي كسي حساب كردن و مانند آن، كه فارسي نيست بپرهيزيد. بهتر است به جاي آنها از واژه هايي مانند: ديدگاه، آگاه ساختن، درباره، به شخصي اعتماد كردن استفاده كنيد.

11ـ افعالي كه با همزه (الف) آغاز مي شود، اگر به اول آنها باء زينت يا نون نفي يا ميم نهي بيايد، همزه به «ي» تبديل مي شود.

ـ افكندن       بيفكن، ميفكن

ـ انديشيدن       بينديش، نينديش

12ـ س و ش قبل از  12  حرف (ج،چ،ح،خ،ر،ز،ژ،س،ش،م،ه،ي) دندانه دار نوشته مي شود. مانند:

ـ شجاعت، سحر، پاسخ، سر، سزا، شستن، شش، شماره، شهر، سي.

13ـ پرانتز ( ): كه كمانك يا هلالين نيز ناميده مي شود، به معناي «يا» و «يعني» است. وقتي به كار مي رود كه بخواهيم جمله يا عبارتي را به كمك واژه يا عبارتي ديگر روشن ساخته يا تشريح كنيم. مانند:

ـ دو مشخصه مطلوب آزمونهاي رواني (داشتن اعتبار و روائي) از شرايط لازم براي استاندارد ساختن و تهيه جدولهاي نرم آنها به شمار مي آيد.

ـ در مطالعاتي تجربي همواره يك متغير كيفي (كه متغير گروه نيز ناميده مي شود) به عنوان متغير مستقل عمل مي كند.

14ـ نخستين سطر هر نوشته، بند يا پاراگراف بايد نسبت به سطرهاي ديگر، از حاشيه راست صفحه فاصله بيشتري داشته باشد؛ بدين معنا كه هر بندي از نوشته در هر جاي سطر كه تمام شد نقطه مي گذاريم و سطر را تمام مي كنيم، و سپس، پاراگراف ديگر را با فاصله اي بيشتر از حاشيه راست آغاز مي كنيم.

بحث در مورد روش سن، دوره و کوهورت

تهیه شده توسط: حسین ضرغامی

در پاسخ به گلن

نويسنده:

 William M. Mason, Karen Oppenheim Mason, H. H. Winsborough Source: American

 

گلن سه نكته اصلي دارد، اول اينكه تحليل كوهورت نيازمند دلايل اساسي و تئوريك است. ما به صورت فردي يا جمعي به طور ديگري نشان داده ايم. ما نمي توانيم انتظار داشته باشيم بپذيريم مسئوليت كاربرد افراد ديگر از طبقه تخصيص داده شده در مقاله كه در كمك به يك تئوري است كه نامناسب است. مقاله ما تلاش دارد كه خواننده را از بيهودگي جستجوي ديداري يك طبقه بندي چند وجهي از يك متغير وابسته بر حسب سن، زمان آگاه سازد، هنگاميكه هدف تشخيص اثرات كوهورت، دوره و سن در داده ها است. ما نشان داديم كه شكست وجود دارد در (1) ساختن يك تخصيص قراردادي (2) مطمئن ساختن از اينكه تخصيص، ملزومات واحدي براي برازش داده ها دارد و (3) كاربرد يك روش برآورد سازگار با تخصيص كه منجر به نتايج تجربي مي شود كه در بهترين حالتشان هستند به غير از زمينه هاي تئوري يا زمينه هايي خارج از داده ها غيرقابل دفاع هستند. حالا اگر تحليل گر از خطاهاي قبل براي وضوح درباره اثراتي كه در بحث در جستجوي آن هستند دوري كند، بعد از آن فرايند ساخته مي شود. حتي اگر تخصيص طبقه كه ما در نظر گرفته ايم به طور مكانيكي به كار رفته باشد ما شك داريم كه آيا كيفيت مباحثه جدي و نظري در به نظم درآوردن به عنوان نتيجه اي از چاپ مقاله ما بوده است.

دومين نكته اين است كه تخصيص، متغيرهاي غير جمعيتي را به عنوان تابع هاي تجمعي از سن، دوره و كوهورت در نظر مي گيرد، واقعيت را تحريف مي كند كه آنها بدون فايده هستند. هنوز مدلهاي تجمعي اثرات سن، دوره و كوهورت در بسياري از زمينه ها استفاده مي شود. آنها براي مطالعه بروز سيفليس، قیمت کامیونهای پیکاپ، و تغییرات در درآمد مورد استفاده قرار گرفته‌اند. خواننده ممكن است بخواهد ارزيابي اش را از اين كاربردها بسازد. احتمال دارد كه تخصيص تجمعي ادامه پيدا كند تا كاربردش را پيدا كند. كفايت كاربردها لزوماً در متن تعيين مي شوند. لازم است آشكارا گفته شود كه هدف مدلها ساده كردن است و آن مدلها به اين دليل لزوماً غير واقعي هستند. ما دريافتيم كه آنها مفيد هستند اگر آنها ما را قادر مي ساختند كه ملزومات را توصيف و پيش بيني كنيم.

قضاوت درباره مفيد بودن يك مدل، در متن يك مسئله خاص و مهم ساخته مي شود و تا حدود زيادي بستگي به كفايت تجربي و مفهومي نسبت به ديگر مدلها دارد. گلن معتقد است مدلهاي تجمعي بر حسب اثرات سن، دوره و كوهورت بطور مفهومي براي گستره وسيعي از متغيرهاي غير جمعيتي مناسب نيست. با این حال، او در انجام اینکار هیچ مقایسه ای با ديگر مدلها انجام نمی‌دهد و نتایج خود را در متن مسایل خاص و مهم  بنا نمی‌کند. علاوه بر آن، در رد مدلهای تجمعی، او به طور کلی از معیار کفایت تجربی چشم پوشي مي كند. به این ترتیب، در شكست برای فرمول بندی تجمعی براي دیگر فرمولها، چه مفهومی چه تجربی، گلن هدف مدل را نادیده می‌انگارد.

نكته سوم اين است كه نتايج تحليل هاي كوهورت كه با مشكل برآوردپذيري متاثر مي شود لزوماً آزمايش هستند. ما موافق هستیم ولی اين نکته منحصر به تحلیل کوهورتی نيست. نتايج همه تلاش هاي مدلسازي آزمايشي هستند به اين معني كه آنها بر پايه تئوري و پيش فرض هايي بنا شده اند و در خطر دور انداخته شدن هستند. در طرفداري از نتايج بر پايه تلاشهاي مدل سازي رقابتي با استفاده از تئوري و پيش فرض هاي متفاوت، آنچه كه سزاوار تاكيد خاص است اين است كه در مدلهاي نوع ملاحظه شده در مقاله ما، سن، دوره و كوهورت نماينده اي براي متغيرها يا مكانيزم هاي اندازه گيري نشده است. اگر اين مكانيزم ها يا متغيرها اندازه گيري شده باشد و براي تحليل موجود باشند، مسائل قابل برازش در رابطه با مقاله ما اتفاق نخواهد افتاد يا طور ديگري مي شود. براي مثال اگر اندازه كوهورت متغير گرفته شود باعث تفاوت كوهورت در زمينه يك مسئله خاص و اساسي مي شود. بنابراين اگر مقياس هاي اندازه مي توانست در نظر گرفته شود، بعد غير ضروري بود كه كوهورتهايي همچون تخصيص را وارد كنيم زيرا متغير اولويت دار موجود است. تحت شرايطي مثل اين، نتايج تحليل كوهورت كمتر آزمايشي مي شود زيرا مسئله قابل برآورد بودن همچنانكه ماشرح داديم خذف شده است. جايگزيني نماينده ها بوسيله متغيرهايي که آنها را نشان می‌دهند هدف كلي تحقيق است.

درنتیجه ما یک نکته اي را كه حاصل مقاله ما بود را دوباره تكرار مي كنيم. تخصيص، از نوعی که ما با آن برخورد مي كنيم در كل مناسب یا مطلوب نیست. تحلیل کوهورت اشکال زیادی می‌تواند به خود بگیرد. اگر چه  رهيافت محقق اميدوار كننده است. احتیاط برای توسعه یک مدلی که به اندازه کافی برای امکان تعیین لزوم محدودیتهای تخمین رسمی باشد، لازم است. چنین محدودیتهایی نيازمند تعدیلات و توجیهات اساسی و تئوري است.

 

کاربرد سن، دوره و کوهورت در یک تحقیق (مثال)

نوشته شده توسط: حسین ضرغامی

تغییرات در تعهد مذهبی در آمریکا، هلند و ژاپن (ترجمه)

بحث تغییرات مذهبی موضوع مجادله برانگیزی در جامعه‌شناسی دین و پیری‌شناسی بوده است. تحقیقات فراوان و متناقضی وجود دارد. باهر آنها را به 4 دسته تقسیم می‌‌کند: 1- مدل سنتی؛ کاهش شدیدی در حضور در کلیسا بین سنین 18 تا 30 رخ می‌ دهد. بعد از 35 سالگی، افزایش مداومی در حضور در کلیسا تا سنین سالخوردگی مشاهده می‌شود. 2- مدل ثبات حضور ثابتی در کلیسا را در سرتاسر زندگی فرد می‌بیند. 3- در مدل چرخه خانوادگی، حضور بستگی به چرخه زندگی دارد و 4- مدل انقطاع، کاهش حضور در کلیسا با شروع سنین میانی دیده می‌شود. او می‌دانست که در این مدلها تغییرات اجتماعی هرگز اضافه نشده است تا اعتبار آنها سنجیده شود.

جهت تعهد مذهبی در طول زمان همبستگی نظریه سکولاریزه شدن بیان می‌دارد که مذهب سنتی در حال کاهش پیچیدگی و تعهد است. علل ریشه‌ای مشخص در مورد کاهش، شامل شهرنشینی، کاهش اجتماع همراه با تغییرات اجتماعی در کنترل اجتماعی از اخلاق یا مذهب به سمت تکنینک و بروکراتیک، مدرنیته، تحرک اجتماعی و جغرافیایی شامل افزایش فرهنگ مادی و عقلانی شدن است. با این همه ووشنو یک پدیده قشر سنی را مطرح می‌سازد که برای فرایند عدم تداوم سکولاریزه شدن الگوهای مذهبی پاسخگوست. عمده استدلالات مطرح شده در باب سکولاریزه شدن مبتنی بر وضعیت اروپا بوده است. قطع یقین تمام مشاهدات به سمت همگرایی در سکولاریزه شدن نیست. مثلا، گریلی نتیجه می‌گیرد که داده‌های آماری موجود صرفا بیانگر کاهش مذهبی بودن در آمریکاست. شکی نیست که تضاد حاصل تا حدی به خاطر فقدان داده‌های طولی مناسب است و نیز فقدان روشهای مقبول که قادر به تفکیک اثرات سن، دوره و کوهورت باشند. این تفکیک برای موضوع سکولاریزه شدن لازم است. روشهای معمول به صورت مقایسه داده‌ها در زمانهای مختلف است. اگر کاهش در طول این دوره‌ها مداوم باشد، گفته می‌شود که سکولاریزه شدن هست. با این همه به خاطر 3 متغیر سن، دوره تاریخی و کوهورت که به طور منطقی با یکدیگر محصور می‌شوند، مشکل است که مشخص شود که کاهش به یکی یا بیشتر نسبت داده شود. این نظریه می‌تواند پشتیبانی شود اگر همدوره منفی، کلی و پیش‌رونده یا اثرات کوهورت وجود داشته باشد. به هر حال، اثرات کوهورتی نسبت به اثرات دوره بیشتر است چون اثرات دوره موقت و گذرا هستند در حالیکه اثرات کوهورت ثابت می‌باشد و در طول زندگی فرد باقی می‌ماند.

علاوه بر فقدان داده، موضوع سکولاریزه شدن در اشکال غربی آن آزمون شده است و نیاز به مطالعات تطبیقی بین‌المللی هست. ترنر، یادآوری می‌کند که محدودیت مهم در جامعه‌شناسی دین، تمرکز آن بر اشکال غربی مذهب است. در عمل، جامعه‌شناسی دین جامعه‌شناسی مسیحیت است.

با نگاهی به شرق، ما می‌توانیم شماری از مطالعات در کشورهایی که مناسک مذهبی در آن متفاوت از کشورهای غربی است را بیابیم. گو اینکه، تحلیلهای تطبیقی جامعه‌شناختی دین بین کشورهای غربی و شرقی کم و دور از هم هستند به ویژه مطالعات تجربی. این مورد سوال نیست ولی این به علت آنست، دست کم تا حدی، مشکلات واضح در مورد تطبیق ایده‌های تعهد مذهبی بین شرق و غرب  و نیز مشکل بودن مقایسه مذهب در هر زمینه فرهنگی می‌‌باشد. یانگوا و اب برای مثال، استدلال می‌کنند که مذهب ژاپنی نمی‌تواند بر مبنای مفهوم کلیسا محوری مذهب در غرب تبیین شود.

در مطالعات تطبیقی که موجود می‌‌باشد، دو روش متفاوت وجود دارد. اول، جمع‌آوری داده‌ها به طور همزمان با استفاده از معیارهای مربوطه در کشور مربوطه است. مقایسه نتایج در این روش یک پرسشنامه رایج را سبب می‌شود که فراتر از موانع زبانی می‌رود، با اینهمه، به خاطر تفاوتهای اجتماعی (به ویژه با توجه به مذهب و سیاست) که در تمام ساختارهای اجتماعی و نهادهای فرهنگی و اجتماعی شامل می‌شود، اغلب منفعت اندکی در مقایسه محتوای چنین پرسشنامه‌هایی است، هر چند که به درستی ترجمه شده باشند. برای مثال، در آمریکا، مورد قبول است که پرسیده شود در مورد اعمال مذهبی (از قیبل حضور افرراد در کلیسا به طور مرتب)، ولی این سوال عمدتا در کشورهای غیر مسیحی نامرتبط است همچون ژاپن، یک کشور شرقی که اعمال مذهبی کم و بیش اجباری است.

به هر حال، در آمریکا مناسب نیست که پرسیده شود که آیا پاسخگو عقاید مذهبی دارد. به طور مداوم، در آمریکا 95 تا 98 درصد کسانی که به نظرسنجی عمومی پاسخ داده‌اند به خدا ایمان داشته‌اند. در واقع، با توجه به نظر سنجی گالوپ، اگر فردی اعتقاد مذهبی نداشته باشد، او موضوع یک نگاه منفی خواهد بود. هربرگ بیان می‌دارد بیش از 95 درصد امریکایی‌ها اعتقاد به خدا را به عنوان یک مورد برای آمریکایی خوب بودن در نظر می‌گیرند. برای تحلیلهای طولی، اگر درصد افرادی که به برخی سوالات (گفته می‌شود در مذهبی بودن) کاملا بالا باشد (گفته می‌شود بیش از 95 درصد با ثبات واریانس پایین)، بنابراین، کاربرد آن سوال به عنوان شاخص مذهبی بودن نادرست است. برخلاف آن، در ژاپن، مطالعات نشان داده‌اند که تنها حدود یک سوم پاسخگویان گفته‌اند که آنها ایمان مذهبی دارند. پس معنایی ندارد که در اینجا به مقایسه اینچنینی پرداخت.

روش دوم، به مقایسه ساختار پاسخها بین گروهها در جوامع مربوطه می‌پردازد. این روش معتقد به بالا بردن مقایسه‌ها در برابر روش نخست می‌باشد. با این وجود، این روش از همان بازگشتهای روش اول رنج می‌برد که اجرای همزمان بررسیها را لازم دارد و بنابراین، زمان و هزینه زیادی می‌برد.

روش سوم برای مطالعات تطبیقی بین‌المللی مطلوب است. این روش به رغم حدی تفاوت در محتوای سوالات، باید تشخیص دهد که کاربرد آنها در یک روش سلسله‌مند شیوه معنادارتری در مورد مقایسه تغییرات در ساختار پاسخها در طول زمان در کشورهای مورد مقایسه می‌باشد.تجلیل کوهورتی خود را به عنوان یک روش بسیار مفید جهت این روش سوم مقایسه ارایه می‌کند و آن را به درستی مورد استفاده قرار می‌دهد (برای مثال، تحلیل قادر به تفکیک اثرات سن، کوهورت و دوره به صورت مقبولی می‌باشد).

هدف مقاله تطابق این روش سوم در ارتباط با توسعه‌های اخیر روش بیزی می‌باشد که یک ابزار تحلیلی قدرتمند با غلبه بر نقایص جدی در تحلیلهای گذشته کوهورتی فراهم می‌آورد برای اینکه اعتبار یافته‌ا را با توجه تعهد مذهبی آنگونه که مرتبط با سن، دوره‌های تاریخی و نسل در جوامع صنعتی مدرن مورد آزمون قرار می‌دهد. جهت تشریح اهداف مطالعه حاضر، خاطر نشان می‌شود که این جهت آزمون اعتبار 4 مدل باهر بین حضور در کلیسا و سن در آمریکا و نیز اعتبار سکولاریزه شدن برای 3 جامعه مورد بحث که تمام آنها علل مختلف ارایه شده برای سکولاریزه شدن را (مدرنیته، شهرنشینی و صنعتی شدن و ...) را نشان می‌دهند.

علل متفاوتی وجود دارد که انتخاب هلند را به عنوان یک مثال از کشورهای اروپایی را توجیه می‌کند.

ما تعربف گریلی را از سکولاریزه شدن به کار گرفته‌ایم: کاهشی در اشتیاق مذهبی عموم افراد – کاهشی که سطوح بالاتر پیچیدگی وسفسطه مذهبی عموم افراد را به دنبال دارد. در مورد تعریف مذهبی بودن هم گلاک و استارک ادعا می‌کنند که مداهب جهانی 5 بعد عمومی دارند. برای تعهد مذهبی نشان داده شده است که  سوالات برجسته تا حدی ابعاد تمایزگذار در کشورهای مورد مقایسه را دربر می‌گیرد. به این ترتیب، حتی اگر به طور نظری ایده‌آل با شد که اعتبار نظریه شکولاریزه شدن را با استفاده از ابعاد مشخص سنجید، زمینه جاضر عدم امکان چنین موردی را نشان می‌دهد.

به طور خلاصه، مرتبط‌ترین مورد در ارتباط با آزمون نظریه سکولاریزه شدن، اثتفاده از برجسته‌ترین ابعاد تعهد مذهبی در هر جامعه در طول زمان می‌باشد. این ابعاد برجسته باید با نظر انداختن به آن سوالاتی که مکررا با هز جامعه‌ای مورد استفاده بوده تا تعهد مذهبی را در طول زمان اندازه بگیرد.

داده‌ها و روش

چون این داده‌ها با هدف تحلیل کوهورتی گرد‌‌آوری نشده‌اند این داده‌ها برخی محدودیتها را دارند همچون استفاده متفاوت و یا تا حدی اصلاح شده سوالات در طول زمان، داده‌های گمشده چون پیمایش در طول دوره‌های مشخصی انجام نشده است و بررای داده‌های تعهد مذهبی در طول زمان، کمیاب بودن کلی چنین داده‌هایی. ناممکن است که بتوان سکولاریزه دن را در طول زمان طولانی مدت آزمود چون داده‌ای نیست.

داده‌های مورد استفاده در این مطالعه، برای آمریکا، داد‌های بررسی اجتماعی در دانشگاه میشیگان استفاده شد. داده‌ها دربرردارنده اعمال مذهبی تنها به عنوان یک بعد از تعهد مذهبی است که با سوال زیر پرسیده شده است: آیا به طور مرتب به کلیسا می‌روید؟ آیا شما هر هفته به کلیسا می‌روید؟

در مورد هلند، داده‌ها از بررسیهای ملی که توسط اداره مرکزی آمار هلند از 1899 تا 1969 انجام شده است، مورد استفاده قرار گرفته  است. در اینجا هم اعمال مذهبی به عنوان تنها شاخص موجود تعهد مذهبی مورد استفاده قرار گرفت. برای ژاپن، بررسی ملی ویژگیها که بوسیله سازمان ریاضیات آماری انجام شده است. سول مربوطه در این بررسی این بود که آیا شما هرگونه ایمان مدهبی دارید؟

همانگونه که در جمعیت شناسی به کرات استفاده شده است، تحلیل کوهورتی بیانگر مجموعه‌ای از روشهاست که جهت تفکیک اثرات کوهورت، سن و دوره تاریخی طراحی شده است. در اینجا کوهورت مجموعه‌ای از افراد است که دریک دوره یکسان متولد شده‌اند که کم و بیش هم معنی با نسل است.

سه متغیر مطرح معمولا آنگونه که اندازه‌گیری می‌شوند به یکدیگر محدود می‌شوند. پیوند آنها جهت پیش‌بینی یک متغیر وابسته مورد استفاده قرار می‌گیرد که بنابراین، مساله برانگیز است. یک سوال اینست که تحلیل کوهورتی می‌تواند به تنهایی معنادار باشد اگر یکی از این سه متغیر نادیده انگاشته شود. فرض دیگر آنست که هر متغیر می‌تواند به صورت خطی به متغیر وابسته همبستگی یابد و در همان زمان سن، دوره تاریخی و کوهورت به صورت خطی به یکدیگر همبسته باشند. همچنین، هر دو مورد از اینها به صورت پی در پی می‌تواند پارامترهای اثر یکسان داشته باشد. با این حال، این فرضیات و محدودیتهای موجود آنها نشان دهنده یک راه حل کلی برای مشکل کوهورت-دوره سن-تاریخی باشد. این فرضیات وابسته به موقعیت هستند.

اخیرا مدل بیزی کوهورت معرفی شده است که بر مشکل همانندسازی فایق می‌آید. این همان مدل لوجیت کوهورتی فینبرگ-ماسون است. در این مدل اطلاعات بیشتری لازم است تا مدل کوهورت مشخص شود.

در این رویکرد نو، یک مدل لوجیت کوهورتی برای داده‌های کیفی تحت مدل نمونه‌گیری دواسمی و یک مدل کوهورتی نوع اسمی برای داده‌های کمی تحت مدل نمونه‌گیری نرمال پذیرفته شده است. این رویکرد بسیار انعطاف‌پذیر است به گونه‌ای که هم مدل لوجیت کوهورت و هم مدل نوع اسمی می‌تواند برای جداول استاندارد کوهورت به کار گرفته شود. فرایند بیزی در روش جدید ناکامورا می‌تواند یک تبیین رضایت‌بخش برای داده‌ها تقریبا به صورت اتوماتیک فراهم آورد بدون آنکه مشخصات همانندسازی که در تحلیلهای کوهورتی قبلی رخ می‌داد و در نتیجه‌گیری غلط خود را نشان می‌داد، صورت گیرد. در واقع، مدلهای ماسون و فزینبرگ حالت خاصی از مدل بیزی ناکامورا هستند.

یافته­ها و بحث

همه داده ها در جداول 1 تا 6، و یافته های تحلیل کوهورتی بیزی در نمودارهای 1 تا 3 به نمایش درآمده اند. برای مورد آمریکا، می توانیم روندهای حضور در کلیسا را از سال 1952 تا 1982 (بدون طبقه بندی سنی) در جدول 1 مورد بررسی قرار دهیم. با توجه به این جدول، می توان مشاهده کرد که در این کشور حضور در کلیسا در طول یک دوره 30 ساله ثابت مانده است. به هر حال، زمانی که داده ها را بر حسب توزیع سنی طبقه بندی می کنیم (جدول 2) و از مدل تحلیل کوهورتی تازه توسعه یافته بیزی استفاده می کنیم (نتایج در نمودار 1 نشان داده شده اند)، روند واضحی را می بینیم که هیچ نوع اثرات دوره تاریخی را نشان نمی دهد اما اثرات ضعیف سن و اثرات میانه کوهورت را نشان می دهد.

این یافته ها ادعاهای موجود درباره اثرات دوره تاریخی بر تعهد مذهبی در آمریکا را پشتیبانی نمی کند. همچنین این یافته ها ادعاهای موجود درباره تأثیر عوامل مطرح در تز عناصر سکولاریزاسیون (از قبیل مدرنیزاسیون، شهرنشینی، صنعتی شدن، و تحرک اجتماعی و جغرافیایی) را هم تأیید نمی کند. در حقیقت، این عوامل تأثیر مستقیمی بر سکولاریزاسیون در طول سه دهه مورد بررسی در آمریکا (1982- 1952) نداشته اند.

یافته اثرات ضعیف سن بر میزان حضور در کلیسا به این معنی است که درصد آنهایی که در کلیسا حاضر می شوند به طور منظم در بعد از سن 45 سالگی و به تدریج تا هنگام سالخوردگی افزایش می یابد، که به طور جزئی از مدل سنتی باهر پشتیبانی می کند.

اثرات قوی کوهورت در مورد آمریکا مشاهده می شود که بر مبنای ارزش بالای گستره ای از تغییر پارامترهاست. روند کلی در این کشور این است که درصد افراد حاضر در کلیسا که قبل از سال 1897 به دنیا آمده اند به طور منظم افزایش یافته است، درصد افراد حاضر در کلیسایی که بین سال های 1897 و 1927 به دنیا آمده اند به طور منظم دارای نوسان بوده است، اما درصد حاضرینی که بعد از سال 1927 به دنیا آمده اند به طور منظم کاهش یافته است. اثرات منفی رو به افزایش کوهورت بعد از 1927 نشان می دهد که حضور در کلیسا در آمریکا در میان چند نسل گذشته رو به کاهش بوده است. بنابراین، بر حسب عمل مذهبی (به عبارت دیگر، حضور در کلیسا)، عامل کوهورت نقش مهمی در سکولاریزاسیون، اگرچه برای یک دوره نسبتاً کوتاه در نسل های اخیر بازی می کند. اگر ما دست­کم عوامل مدنظر ریدر (1965: 843) که کوهورت­های متوالی را از هم متمایز می کند به طور جزئی بپذیریم، پس این یافته ها به طور ضمنی دلالت بر این دارد که عوامل اختلاف نسلی (اجتماعی شدن گروه همالان، تجارب منحصر به فرد اشخاص، به ویژه در اوایل زندگی و بعد از آن، همچنین اجتماعی شدن مذهبی از طریق تجارب مذهبی خانواده و افراد مذهبی) بر رفتار مذهبی در مراحل بعدی زندگی کوهورت های به دنیا آمده بعد از سال 1927 اثرات منفی دارند.

با توجه به جدول 3، که در آن داده های کشور هلند به شکل عدم وابستگی مذهبی نشان داده شده اند و بر حسب سن طبقه بندی نشده اند، می بینیم که افزایش معنی داری در عدم وابستگی مذهبی که شاخص متناقضی از تعهد مذهبی در یک دوره 70 ساله در هلند می باشد صورت گرفته است. به هر حال، با توجه به جدول 4 (طبقه بندی شده بر حسب سن) و نمودار 2 (نتایج تحلیل کوهورتی بر مبنای جدول 4)، تأثیرات قوی دوره را مشاهده می کنیم که بر حسب ارزش بالای گستره ای از تغییر پارمترها ارائه شده است. به هر حال، تأثیرات ضعیف سن، که در سنین 30 تا 39 سال قرار گرفته است، علی رغم روند کلی مشاهده شده در جدول 4 در پایین ترین حد قرار گرفته است، نشان می دهد که با افزایش سن تمایل بیشتری به وابستگی مذهبی به وجود می آید. تأثیرات کوهورتی در هلند متمایزتر از اثرات کوهورت در آمریکا می باشد. تا آنجا که تأثیرات دوره مورد توجه قرار می گیرند، مشخص می شود که در زمانی که در سال 1899 بررسی انجام گرفت، شرایط اجتماعی- اقتصادی و سیاسی در حال حاضر دارای اثرات منفی اساسی بر روی وابستگی مذهبی برای هلند بوده اند و این پدیده از آن زمان تا سال 1929 تداوم یافته است. به هر حال، اثرات دوره بعد از سال 1929 ضعیف شده است و تا سال 1969 که بررسی پایان یافته است، ضعیف مانده است.

این یافته که دال بر تأثیرات ضعیف سن بر وابستگی مذهبی در هلند می باشد به این معنی است که درصد آنهایی که در سنین بالاتر از 30 سال وابستگی مذهبی داشته اند به تدریج تا سالخوردگی افزایش می یابد، روند مشابهی که در آمریکا نیز مشاهده شد.

در زمینه تأثیرات کوهورت بر عدم وابستگی مذهبی، تمایل کلی این است که در میان آنهایی که قبل از سال 1890 به دنیا آمده اند درصد این تمایل افزایش یافته است، در میان آنهایی که در فاصله 1900 تا 1939 به دنیا آمده اند تغییری صورت نگرفته است، و درصد تمایل در آنهایی که بعد از 1940 به دنیا آمده اند افزایش یافته است. بنابراین، تبیین ارائه شده برای آمریکا (عوامل اختلاف نسلی) در مورد هلند نیز مصداق می یابد.

افزایش کلی در زمینه تأثیرات دوره تاریخی و کوهورت بر عدم تعهد مذهبی در طول هفت دهه مفروضات تز سکولاریزاسیون در جامعه هلند را تأیید می کند، که نشان از این است که هلند هم در دوره های تاریخی و هم در نسل های مختلف از زمان بررسی که در سال 1899 شروع و تا سال 1969 ادامه داشت به تدریج وابستگی و تعهد مذهبی خود را از دست داده است.

با توجه به جدول 5، که بر حسب گروه­بندی سنی نیست، مشاهده می شود که باور مذهبی در میان ژاپنی­ها در فاصله 1958 تا 1983 (به استثنای سال 1973) تقریباً ثابت بوده و با گرایش به مذهبی بودن یا سکولاریسم همراه نبوده است.

با توجه به جدول 6، که بر حسب توزیع سنی است، و نمودار 3، که نتایج حاصل از تحلیل کوهورتی را بر مبنای جدول 6 نشان می دهد، می توان تأثیرات میانه دوره را مشاهده کرد؛ به هر حال، روندی عمومی به سمت مذهبی بودن یا سکولاریسم وجود ندارد. از سال 1958 تا 1973، دوره تاریخی بر باور مذهبی تأثیرات منفی داشته است. با این وجود، این روند در دوره زمانی 1983- 1978 برعکس شده است. بنابراین، این یافته تز سکولاریزاسیون را دوره تاریخی تأیید نمی کند.

تأثیرات قوی سن نشان می دهد که فرایند سالخوردگی تمایل داشته است تا بر مردم ژاپن به گونه ای اثرگذار باشد تا به طور روزافزون مذهبی­تر شوند و افراد جوان­تر پتانسیل انجام رفتارهای مذهبی را داشته باشند.

تأثیرات کوهورت ناچیز است و حاکی از ثبات نسبی باور مذهبی در میان نسل­ها (گروههای نسلی که بعد از سال 1888 تا قبل از 1927 به دنیا آمده اند و متولدین بعد از 1957) می باشد، یعنی تمایلی به بیشتر مذهبی بودن یا بیشتر سکولاریسم بودن وجود نداشته است. بیشتر باورهای غیر مذهبی گروههای کوهورتی مربوط به آنهایی است که در فاصله 1938 و 1942 به دنیا آمده اند. این یافته دال بر این است که بر خلاف آمریکا و هلند در زمینه اعمال مذهبی، عوامل اختلاف نسلی تأثیر معنی داری بر باور مذهبی ژاپنی­ها نداشته است. بنابراین، تز سکولاریزاسیون در میان نسل­های ژاپنی مورد تأیید قرار نمی گیرد. همچنین، یافته های مرتبط با ژاپن (که گرایشی به سمت مذهبی بودن یا سکولاریزاسیون در میان نسل­ها و دوره های تاریخی آنان وجود ندارد) پشتیبانی برای این ادعاها نیست که بیان کرده اند که ژاپنی­ها در خارج از کشور خود مذهبی  می شوند اما در داخل سکولار هستند.   

 

 

مدلهای چند سطحی

مقدمه ای بر تحلیل چند سطحی

ترجمه و گردآوری: حسین ضرغامی


مقدمه
تقابل بین سطوح خرد و کلان در جامعه شناسی موضوعی است که بسیاری از انیدیشمندان جامعه شناسی در مورد آن به اظهار نظر پرداخته اند. در حالیکه بسیاری از مکاتب جامعه شناسی خمچون کارکردگرایی و ساختارگرایی به تاثیرات کلان جامعه بر فرد توجه داشته اند، در مقابل برخی دیگر از مکاتب اهمیت را به فرد داده اند. این دسته که به روانشناسان نزدیکترند ارزش زیادی به فرد و آگاهی او و اختیار و اراده او داده اند. البته امروزه کمتر کسی است که به هر دو جنبه توجهی نداشته باشد و پیوند بین سطوح خرد و کلان را در نظر نگیرد. همین موضوع یعنی رابطه بین عاملیت و ساختار مبنای نظریات جدیدی همچون نظریه ساختاربندی آنتونی گیدنز شده است. بنابراین، عمل انسانی تحت تاثیر نیروها و متغیرهایی قرار دارد که در هر دو سطحخرد و کلان عمل می کنند. برای مثال، رفتار رای دهندگان هم از عوامل فردی اثر می پذیرد و هم تحت تاثیر عواملی چون نژاد، خانواده، مذهب و .. قرار دارد که فراتر از سطح فردی اند.
این موضوع، مورد توجه پژوهشگران و آماردانان قرار رگرفته است. به طور طبیعی برخی نظامها می توانند در سطوح متفاوتی مشاهده شوند و متغیرها در هر سطحی تعریف شوند. این ارتباط متقابل بین متغیرهایی که اشخاص را مشخص می کنند و متغیرهایی که گروهها را تعیین می نمایند نوعی از تحقیق را پدید آورده است به نام تحقیق چندسطحی. در این تحقیقات متغیرها در هر سطحی می توانند تعریف گردند. برخی در سطوح خودشان تعریف می شوند. مثلا در سطح مدرسه؛ اندازه مدرسه و در سطح فرد، هوش و موفقیت تحصیلی. برخی دیگر را هم می توان از یک سطح به سطح دیگر برد از طریق تجزیه یا ترکیب کردن متغیرها. در هر صورت باید دانست که زمینه اجتماعی بر اعمال انسانس اثر می گذارد و این موضوعدر تحلیل سلسله مراتبی مد نظر قرار می گیرد.
ضرورت مدلهای سلسله مرتبی
گفته شد که در مدلهای چند سطحی به زمینه اجتماعی توجه می شود . رفتار افراد تحت تاثیر عوامل گوناگونی قرار می گیرد  که بخشی از آنها به زمینه اجتماعی برمی گردد.برای مثال، رشد اوان تولد کودک به عومل زیادی بستگی دارد همچون رژیم غذایی، مقدار محرکهای طبیعی، وجود عوامل آلوده کننده، کیفیت روابط مادر و کودک و ...
باز می توان عوامل را به مواردی گسترش داد که فراتر از تاثیرات محیطی هستند که افراد در آن قرار دارند.مثلا احتمال طلاق به شدت به مذهب وابسته است یا به شرایط فرهنگی. مووع آشکار آنست که خصوصیات و فرایندهایی که در سطح بالاتری از تحلیل قرار دارند بر خصوصیات و فرایندهای سطوح پایینتر اثر می گذارند. این مفاهیم در سطوح مختلف ابزار تحلیل خاصی دارند تا برآورد درستی صورت پذیرد.
به رغم این موارد استفاده از تحلیهای چند سطحی کم بوده است به دلایلی از جمله؛ گسترش و دامنه وسیع و طولانی مدت سنت پوزیتویستی به رغم همه کاستیهایی که این رویکرد دارد. پوزیتویسم در توصیف و مطالعه علومی موثر است که دراری سیستم بسته می باشند در حالیکه علوم انسانی و اجتماعی دارای سیستم باز هستند یعنی کنترل و محدود کردن یا حذف اثرات بیرونی محال است.
دلایل استفاده از مدلهای چند سطحی
دلایل نظری: بیشتر موضوعاتی که در علوم اجتماعی مورد مطالعه قرار می گیرند دارای ماهیت چندسطحی اند و باید از این فنون استفاده کنیم و گرنه با مشکلات فراوانی روبه رو می شویم. مثلا؛ در کشورهایی که مصرف چربی بالاست سرطان سینه هم بالاست. پس منطقا می توانیم نتیجه بگیریم که افرای که چربی زیادی می خورند به احتمال بیشتری دچار سرطان سینه هم می شوند. این مثال نشان دهنده خطای محیطی است که در آن روابط مشاهده شده در سطح گروهی را به سطح فردی تسری می دهند. برعکس آن هم خطای اتمیستیک است. پس، مفید است که تمایز بین ویزگیهای فردی و گروهی را در نظر بگیریم.
دلایل آماری: برخی گفته اند که اطلاعات سطح فردی را از سطح گروهی جدا ساخته، به طوریکه در یک رگرسیون چندگانه تمام متغیرهای پیش بین، به عنوان واحد فردی و مجزا در تحلیل درنظر گرفته شوند. این موضوع دو مشکل ایجاد می نماید: 1- افراد به همان زمینه ای تعلق دارند که به احتمال زیاد با ویژگیهای فردی شان همبستگی دارد و در این حالت یکی از پیش فرضهای اساسی رگرسیون زیر پا گذاشته می شود. 2- نادیده انگاشتن زمینه فرض می شود که ضرایب رگرسیونی برای تمام زمینه ها به یک اندازه و یکسانند.
یک راه حل جزیی آنست که اثری در مدل راوارد ساخت که همانند گروهبندی کردن افراد استو به رویکرد تحلیل واریانس یا آنکوا در مدلسازی ختم می شود. با این رویکرد هم چند مشکل وجود خواهد داشت: زمانی که گروهها زیاد باشد مدل پارامترهای زیادی خواهد داشت که منجر به کاهش قدرت مدل می گردد. همچنین با این پارامترهای گروهی اغلب به عنوان تاثیرات ثابت عمل میشود و تغییرات تصادفی وابسته به خصوصیات سطح گروهی را نایده می انگارد. علاوه بر آن؛ تحلیل واریانس در مورد داده های گمشده یا طرحهای بسیار نامتوازن، انعطاف پذیر نیست.
تاریخچه توسعه نظریه آماری مدلهای سلسله مراتبی
در ادبیات مختلف این روش با نامهای متفاوتی شناخته می شود. درتحقیقات جامعه شناختی اغلب با عنوان مدلهای خطی چندسطحی از آنها یاد می شود. در کارهای زیست سنجی واژه مدل اثرات ترکیبی و مدلهای اثرات تصادفی رایج گشته است. در ادبیات اقتصادسنجی با نام مدلهای رگرسیونی ضرایب تصادفی و در امار به نام مدلهای اجزای کوواریانس شناخته شده اند. در جامعه شناسی بیشتر به خاطر آنکه جنبه ساختاری مهمی از داده ها را منتقل می کنند سلسله مراتبی نامیده شده اند و در گونه های متنوعی از کارها رایج شده ان که شامل مطالعات رشد، اثرات سازمانی، ترکیب تحقیقات، و ... می شود. لیندلی و اسمیت یک چارچوب کلی از داده های آشیانه ای را با ساختار پیچیده تشریح کرده اند. به استثنای برخی مشکلات بسیار ساده، هیچ رویکرد برآورد کلی در اوایل دهه 1970 امکانپذیر نبود. کار دمپر، لیرد و رابینز در زمینه توسعه الگوریتم EM، زمینه لازم را فراهم آورد با نام: رویکرد مفهومی ساده و به طور گسترده قابل کاربرد در زمینه برآورد اجزا کوواریانس.
دمپستر کاربرد این دو رویکرد را در در ساختار داده های سلسله مراتبی نشان داد. دیگران این رویکرد را در مطالعه رشد به کار گرفتند و ماسون آن را درداد ه های مقطعی با ساختار چند سطحی استفاده نمود. رویکردهای عددی دیگری نیز از طریق استفاده از حداقل مجذورات تعمیم یافتهو دوباره وزن یافته تکراری و الگوریتم نمرات فیشر به برآورد اجزا کوواریانس پرداختند. برخی برنامه های کامپیوتری همچون HLM، GENMOD، ML2 و VARCL در دسترس قرار گرفتند.
کاربردهای مدلهای خطی سلسله مراتبی
در مطالعات اجتماعی و رفتاری داده ها ساختار آشیانه ای دارند و برای مثال مشاهدات مکرر درون افراد آشیانه می کنند و این افراد در سازمانها، سازمانها در دولت و ... قرار دارند. در مدلهای سلسله مراتبی هر یک از سطوح در این ساختار به طور مشخص بوسیله مدلهای زیر مجموعه خود نشان داده می شوند. این زیر مدلها روابط بین متغیرهای یک سطح معین را بیان میکنند و  نشان می دهند چگونه متغیرهای یک سطح روابط رخ داده در سطوح دیگر را تحت تاثیر قرار می دهند. هر تعداد از سطوح می تواند نشان داد ه شود ولی جنبه های ضروری آماری آن را می توان برای مدلهای دوسطحی ارایه نمود.
مبانی مدلهای سلسله مراتبی دو سطحی
هدف مدلهای چند سطحی پیشبینی مقادیر برخی متغیرهای وبسته برمبنای تابعی از متغیرهای پیش بین در بین یک سطح است. مثلا می خواهیم ببینیم چگونه توانایی یک کودک در آزمون استاندارد خواندن بوسیله ویژگیهای کودک (ساعات مطالعه) و ویژگیهای کلاسی کودک (اندازه کلاس) تحت تاثیر قرار می گیرد. این یک مدل دو سطحی است.
معادله آن در سطح 1:
Yij= B0j + B1j  Xij + rij
این تقریبا همان رگرسیون معمولی است ولی علامت j بیانگر آنست که سطح دیگری وجود دارد.
معادله در سطح 2:
B0j= Y00 + Y01 Wj + u0
B1j= Y10 + Y11 Wj +u1j


می توانیم مدل اول را با جایگذاری معادلهای آنها در سطح دو، به صورت مدل ترکیبی درآوریم.
مدل ترکیبی:
Yij= {Y00 + Y10 Xij + Y01 Wj + Y11 Wj Xij} + {u0j + u1j Xij + rij}
این شکل مدل چند سطحی گاهی مدل اثرات ترکیبی خوانده می شود. این مدل فشرده است ولی جهت تشخیص ساختار چند سطحی مدل مد نظر مشکل تر است. این مدل 2 مزیت دارد: اول؛ بیان می کند که کدام بخش مدل از اثرات ثابت تشکیل شده است و کدام بخش از اثرات تصادفی. دوم؛ دقیقا منطبق با نتایج نرم افزار مدلسازی چند سطحی است.
چند نوع مدل چند سطحی را می توان معرفی کرد:
اولین نوع، مدلهایی است که پیش بینی های سطح 1 و 2 را ندارد. این مدل با نام مدل پوچ خوانده می شود و اغلب به عنوان نقطه شروع جهت مدلهای پیچیده تر استفاده می شود.
دومین نوع، فرض می کند که عرض از مبدا های سطح یک در واحدهای سطح 2 متفاوت هستند ولی شیب خطها یکسان است. مثلا؛ معتقد باشیم که کلاسهای متفاوت میانگین نمرات خواندنشان با هم فرق می کند ولی اثرات مدت زمان مطالعه بر توانایی خواندن برای همه آنها یک اندازه باشد.
نوع سوم: مدلی که فرض می کند عرض از مبدا ها و شیب ها با یکدیگر متفاوت است. زمانی از این مدل استفاده می کنیم که مثلا فرض داشته باشیم که بین ویژگیهای کلاس و زمان مطالعه فردی بر نمرات خواندن تعامل بین سطحی وجود داشته باشد. مثلا، برخی معلمان تنها با دانش آموزانی که به مدت زیاد مطالعه می کنند نتایج بهتری به دست می آورند در حالیکه برخی دیگر اثر مثبتی بر تمام دانش آموزان صرفنظر از مدت زمان مطالعه دارند.