تهیه شده توسط: حسین ضرغامی
پژوهشگر مسئوليت دارد كه نه فقط يك مطالعه را كه بخوبي طرح ريزي و بخوبي اجرا شده هدايت نمايد، بلكه بايد نتايج مطالعه را به جامعه علمي منتقل نمايد. هدف اصلي گزارش پژوهشي ارائه و انتقال اطلاعات و يافته هاي علمي به خوانندگان و علاقه مندان پژوهش علمي است. اگر پژوهشگري نتواند يافته ها و نتايج پژوهش خود را روشن و به گونه اي كه براي ديگران قابل فهم باشد، گزارش دهد، كار وي بي ارزش خواهد بود. حتي اگر مطالعه شما به يك پرسش اساسي و مهم پژوهشي جواب داده باشد، باز نتايج آن بي ارزش است مگر آنكه در معرض افكار عمومي قرار گيرد. همان گونه كه پژوهشگر بايد نسبت به پژوهشهاي انجام شده در زمينه تخصصي خود آگاه باشد تا بتواند يافته هاي خود را به يافته هاي ديگران پيوند دهد، لازم است نتايج پژوهش خود را نيز در اختيار ساير پژوهشگران قرار دهد. تنها از اين طريق است كه دانش بشري افزايش يافته، تئوري هاي علمي كشف و رشد و گسترش مي يابد. مكانيزم اساسي براي انتقال نتايج پژوهش مجله هاي علمي و حرفه اي است كه گنجايش آنها محدود است. با توجه به اين محدوديت، هر گزارش پژوهشي بايد به گونه اي تدوين شود كه ضمن رعايت اصل اقتصاد و صرفه جوئي، همه مراحل پژوهش را از بيان مسأله تا نتيجه گيري نهائي در برگيرد.
پيش از تهيه گزارش پژوهش، بايد از خود بپرسيد كه آيا مطالعه شما آنقدر مهم است كه انتشار آن قابل توجيه باشد. آيا ديگران به آن علاقه مند و در آن ذينفع خواهند بود، و از همه مهمتر، آيا نتايج پژوهش شما كار آنها را زير نفوذ قرار مي دهد؟ به عنوان يك قاعده كلي، شما هرگز نبايد مطالعه اي را كه فكر مي كنيد نتايج آن قابل انتشار نيست اجرا كنيد. اگر فكر مي كنيد مطالعه مهم است، بايد مشخص كنيد كه آيا از نواقص و معايبي كه مي تواند وجود علّي بين متغيرهاي مستقل و وابسته را مخدوش سازد. مبرّاست. براي مثال، از خود بپرسيد كه آيا در كنترل متغيرهاي پژوهش، توانسته ايد نفوذ فرضيه هاي رقيب را حذف كنيد. اگر خودتان از لحاظ اين دو پرسش، راضي باشيد، تهيه گزارش پژوهشي شما قابل توجيه خواهد بود.
ساختار يك گزارش پژوهشي تقريباً مانند ساختار خود پژوهش است كه از چند بخش تحت عنوانهاي موضوع يا عنوان، مؤلف و سازمان وابسته (و براي رساله ها و پايان نامه هاي تحصيلي، تشكر و قدرداني، فهرست مطالب، شكلها، نمودارها، و جدولها) ، چكيده، مقدمه، روش، نتايج، بحث، منابع (و در وصورت لزوم پيوستها) تشكيل مي شود. در اينجا هر يك از موارد بالا به همان ترتيب كه در گزارش پژوهشي مي آيد (و نيز به همان ترتيب كه درباره ساختار رساله يا پايان نامه ها گفته شد)، به گونه خلاصه تشريح مي شود. البته در اينجا نيز لازم است يادآوري شود كه در تهيه و تنظيم ساختار گزارشهاي پژوهشي همان الگوي استاندارد منتشر شده توسط انجمن روان شناسي آمريكا (1994) را كه اصول آن تقريباً توسط همه مجله هاي معتبر علوم رفتاري و علوم اجتماعي و نيز بسياري از مجله هاي دوره اي و ژورنال ها در ساير زمينه ها پذيرفته شده است، به كار مي بريم.
مطالب مقدماتي گزارش پژوهشي
1ـ موضوع يا عنوان گزارش
موضوع يا عنوان گزارش از طريق بيان خلاصه، روان و جذاب مفهوم پژوهش و ارتباط متغيرها، خواننده را از مقصود اصلي مطالعه آگاه مي سازد. عنوان پژوهش بايد هر چه ممكن است كوتاه تر (شامل 12 تا 15 واژه در زبان انگليسي، و حداكثر 20 واژه در زبان فارسي) و تنها بيانگر متغيرهاي اصلي پژوهش (و نه همه متغيرهاي تعديل كننده و يا كنترل) باشد. عنوان پژوهش را با عبارتهائي مانند «مطالعه اي درباره … » ، «بررسي … » ، يا «پژوهشي درباره … » شروع نكنيد، و آن را به شكلي بنويسيد كه از ساير پژوهشها متمايز باشد. از ذكر اصطلاحات فني و آماري يا كاملاً تخصصي مانند ميانگين، انحراف استاندارد، رگرسيون، يا مدل چند وجهي، پرهيز كنيد، و واژه هائي مانند مناسب، مهم، عقلائي، متفكرانه، هوشمندانه، يا رضايت خاطر را كه براي همگان معناي يكسان ندارد در عنوان پژوهش به كار نبريد. براي مثال، مي توانيد عنوانهائي مانند موضوعات پژوهشي زير را به كار بريد.
ـ توزيع سنوات خدمتي فارغ التحصيلان مركز آموزش مديريت دولتي در سال 1377 توجه داشته باشيد كه در اين گونه مطالعات كه جنبه زمينه ياب يا پيمايشي دارد، لازم است مكان و زمان اندازه گيري متغيرها در عنوان پژوهش ذكر شود.
ـ رابطه بين سبك مديريت و رضايت شغلي
در اين گونه مطالعات، كه پژوهش همبستگي نيز ناميده مي شود، رابطه همزماني بين متغيرها از طريق مشاهده يا آزمايش يك گروه، و بدون دستكاري يا كنترل متغيرها بررسي مي شود، و از هيچ گونه رابطه علت و معلولي مانند تأثير دارد، اثر مي گذارد، مؤثر است، تابع است، موجب مي شود و … بحث به ميان نمي آيد.
ـ اثر دوره هاي آموزشي كوتاه مدت بر كاركرد مديران
در اين گونه مطالعات كه جنبه تجربي دارد به ندرت از واژه هاي رابطه يا ارتباط استفاده مي شود، و معمولاً در عنوان پژوهش، از عبارتها يا واژه هائي مانند اثر، تأثير، موجب، نقش كه به گونه ضمني ارتباط بين متغيرها را مي رساند، و در حقيقت بيانگر رابطه علت و معلولي متغيرها نيز هست استفاده مي شود.
2ـ نام مؤلف يا مؤلفان و سازمان وابسته
بلافاصله بعد از عنوان پژوهش، نام مؤلف يا مؤلفان و در زير آن نام دانشگاه، مؤسسه يا سازماني كه هر يك از مؤلفان بدان تعلق دارد، ذكر مي شود. هنگامي كه پژوهش به وسيله چند نفر كه وابسته به يك سازمان هستند انجام شده باشد، نام آن سازمان فقط يك بار و به دنبال نام همه پژوهشگران نوشته مي شود. در مواردي كه پژوهشگران وابسته به سازمانهاي متفاوتي باشند، نام سازمان وابسته هر پژوهشگر بلافاصله به دنبال نام وي نوشته شود. نام مؤلف (يا مؤلفان) به ترتيب اسم كوچك، اسم مياني (درصورت دارا بودن) ، و نام خانوداگي (بدون ذكر لقب، درجه، يا مرتبه) در وسط صفحه قيد مي شود.
در رساله يا پايان نامه هاي تحصيلي بعد از صفحه بسم الله الرحمن الرحيم، در يك صفحه به نام صفحه عنوان (شبيه روي جلد پايان نامه يا رساله)، بعد از آرم دانشگاه يا مؤسسه آموزشي، بلافاصله موضوع اصلي پژوهش، سپس درجه تحصيلي كه پايان نامه يا رساله يا براي آن تهيه شده، نام استادان راهنما و مشاور، نام نويسنده و سرانجام نام دانشجو (پژوهشگر) و سال تهيه گزارش آورده مي شود.
3ـ تشكر و قدرداني
در رساله ها و پايان نامه هاي تحصيلي، پژوهشگر (البته بر حسب عرف و سنت، نه دستورالعمل) در يك صفحه از افراد و سازمانهايي كه او را در انجام پژوهش و غني تر كردن رساله يا پايان نامه ياري داده اند قدرداني و تشكر مي كند.
4ـ فهرست مطالب
در رساله ها و پايان نامه هاي تحصيلي، در فهرست مطالب، نخست فصلها و سپس محتواي هر فصل با توجه به عنوانهاي فرعي شماره گذاري مي شود.
5ـ فهرست شكلها و نمودارها
در رساله ها و پايان نامه هاي تحصيلي، شكلها و نمودارهاي هر فصل با توجه به شماره فصل، عنوانها و زير عنوانهاي فصل شماره گذاري مي شود. شماره و عنوان هر نمودار يا شكل در زير آن قيد مي شود. عنوان شكل يا نمودار بايد گويا و بيانگر محتواي نمودار باشد. و چنانچه شكل يا نمودار از منبع ديگري گرفته شده باشد، لازم است پس از ذكر عنوان به منبع مربوط (در داخل پرانتز) اشاره شود.
6ـ فهرست جدولها
در رساله ها و پايان نامه هاي تحصيلي، جدولها نيز با توجه به فصل و عنوان مربوط شماره گذاري مي شود. شماره و عنوان هر جدول در بالاي آن ذكر مي شود. عنوان جدول بايد گويا و بيانگر نمادها و محتواي جدول باشد و چنانچه جدولي از منبع ديگري گرفته شده باشد، لازم است پس از ذكر عنوان جدول، به منبع مربوط (در داخل پرانتز) اشاره شود.
7ـ چكيده
چكيده، خلاصه جامعي است از محتواي يك گزارش پژوهشي كه همه مراحل و اجزاي اصلي پژوهشي كه همه مراحل و اجزاي اصلي پژوهش را در بر مي گيرد. به بيان ديگر، چكيده شرح كوتاه و فشرده اي است كه هدفها، پرسشها، فرضيه هاي پژوهش، روش پژوهش (شامل ويژگيهاي كلي جامعه و گروه نمونه مورد مطالعه، ابزارهاي پژوهش، و روش تحليل داده ها)، يافته ها و نتايج حاصل از پژوهش (شامل سطوح معنادار بودن آماري، دلالتهاي ضمني و كاربردها) را در بر مي گيرد. در متن چكيده بايد از ذكر هر گونه توضيح اضافي و مطلبي كه در قسمت اصلي گزارش پژوهشي نيامده است خودداري شود. مطالب چكيده بايد فقط به صورت گزارش (بدون اظهار نظر شخصي)، به زبان خود پژوهشگر (نه به صورت نقل قول مستقيم)، بدون پارگراف بندي، و با به كار بردن فعل ماضي تهيه شود. چكيده در حقيقت به عنوان بخشي كامل، جامع و مستقل از اصل گزارش در نظر گرفته مي شود، و نبايد پيش از آنكه گزارش كامل پژوهش به اتمام برسد تهيه شود. در انتهاي چكيده مي توان (در صورت لزوم) واژگان كليدي پژوهش را نيز بيان كرد. طول چكيده براي مقاله معمولاً بستگي به روشهاي خاص هر مجله دارد، كه در زبان انگليسي در حدود 100 تا 150 واژه، و در زبان فارسي حداكثر 250 واژه را شامل مي شود (چكيده رساله و پايان نامه معمولاً داراي حداكثر 250 و در زبان انگليسي و 400 واژه در زبان فارسي است).
متن اصلي گزارش پژوهشي
متن اصلي يك گزارش پژوهشي دست كم داراي چهار بخش مقدمه، روش، نتايج، و بحث است، و در برخي موارد (در صورت لزوم) مي توان دو بخش آخر را در هم ادغام و تحت يك عنوان نتايج و بحث ارائه داد.
1ـ مقدمه
هر گزارش پژوهشي با مقدمه (يعني معرفي مسأله) شروع مي شود، هر چند در مقاله هاي پژوهشي كه در مجله هاي علمي منتشر مي شود (بر خلاف رساله ها و پايان نامه هاي تحصيلي كه فصل يكم آنها با عنوان مقدمه نوشته مي شود)، واژه مقدمه قيد نمي گردد (زيرا خود اين بخش در آغاز گزارش قرار دارد). مقدمه، در ابتدا وسيع و گسترده، و در انتها محدود و فشرده است، بدين معنا كه با معرفي حوزه كلي يك مسأله آغاز و به تدريج از طريق بيان نتايج كارهاي انجام شده پيشين كه به يك مسأله خاص ارتباط دارد، دامنه آن تنگتر شده، و در نهايت منجر به بررسي رابطه و بيان متغيرهاي مورد مطالعه مي شود.
بر خلاف رساله ها و پايان نامه ها كه در آنها يك فصل كامل (يعني فصل دوم) به بررسي پيشينه پژوهش اختصاص دارد، در اينجا در بيان پژوهشهاي پيشين تلاش نمي شود كه بررسي كامل و بازنگري جامعي از پيشينه پژوهش به عمل آيد؛ از ذكر همه منابع موجود و در دسترس پرهيز مي شود، و فقط مطالعه هائي كه به گونه مستقيم به موضوع پژوهش ارتباط دارد بيان مي شود. پيشينه پژوهش بايد به گونه مستقيم به سوي مطالعه شما هدايت شود و نمايشگر استمرار بين آنچه شما بررسي مي كنيد و پژوهشهاي گذشته باشد. مقدمه بايد براي مطالعه شما يك منطق اساسي به دست دهد، و بويژه به خواننده نشان دهد كه چرا مطالعه شما ادامه منطقي پژوهشهاي پيشين است. در اين بخش پس از نتيجه گيري از پژوهشهاي بررسي شده و ارائه يك زمينه كلي از موضوع پژوهش در حدي كه به درك درست خواننده از گزارش پژوهش كمك كند، و بويژه ارائه مباني نظري و ضرورت حل مسأله، هدفها، پرسشها (به صورت جمله هاي استفهامي) ، (و در صورت لزوم) فرضيه هاي پژوهش (به صورت جمله هاي خبري) و تعريف متغيرها (به صورت عملياتي) بيان مي گردد.
2ـ روش
هدف اساسي بخش روش آن است كه به گونه دقيق به خواننده بيان كند كه پژوهش چگونه انجام شده است. اين بخشي از گزارش پژوهشي است كه بايد ويژگي ملاك تجديد و تكرار پژوهش را نشان دهد. اگر پژوهشگر ديگري بتواند بخش روش مطالعه شما را درك كند و بتواند آن را تكرار كند، در اين صورت شما توانسته ايد چگونگي اجراي مطالعه خود را به خوبي تشريح كنيد. بيان چگونگي اجراي يك مطالعه بويژه از اين لحاظ ضرورت دارد، كه خواننده بتواند درستي، دقت، و مناسبت و كفايت آن را ارزشيابي كند. بدين ترتيب، در اين بخش از گزارش لازم است (به صورت زمان گذشته) همه مراحلي كه به گونه اي با روش اجرا و هدايت پژوهش ارتباط دارد، از جمله آزمودنيها، ابزارهاي پژوهش، طرح پژوهش، روش اجراي پژوهش و روش تحليل داده ها عرضه شود.
آزمودنيها: اين قسمت به خواننده بيان مي كند كه جامعه مورد مطالعه، ويژگيها و مشخصات آن كدام است، شركت كنندگان در مطالعه، چه كساني، و چند نفر بوده اند، ويژگيهاي آنان (مثل سن و جنس) چيست، و چگونه انتخاب شده اند. البته هر گونه اطلاعات ديگري درباره آزمودنيها كه از لحاظ پژوهش مهم باشد (مثلاً اينكه آزمودنيها چگونه به شرايط آزمايشي و كنترل اختصاص يافته اند، و تعدادي كه آزمايش را (و اينكه چرا) به انجام نرسانيده و يا همكاري نكرده اند ذكر مي شود.
ابزارها واندازه ها: در اين بخش خواننده بايد بياموزد كه براي اجراي پژوهش از چه نوع ابزار، تست، پرسشنامه، و مانند آن استفاده كرده است. چنانچه ابزار سنجش يك وسيله مشهور و استاندارد شده باشد اشاره به نام آن كافي است، اما اگر پژوهشگر از يك مقياس خود ساخته و غير استاندارد استفاده مي كند، بايد چگونگي طراحي و تهيه آن را تشريح كند، و بويژه شواهد و قراين مربوط به اعتبار و روائي آن را گزارش دهد.
طرح پژوهش: در اين قسمت خواننده (كه در اينجا قطعاً يك فرد آشنا با مفاهيم و اصطلاحات آماري و پژوهشي است) گفته مي شود كه نقشه كار پژوهشگر براي حل مسأله پژوهش چيست، متغيرهاي مستقل، وابسته، و تعديل كننده و تعريف هر يك از آنها كدام است، طرح به كار رفته چيست (مثلاً طرح تك آزمودني، طرح پيش تست ـ پس تست تك گروهي، طرح فقط پس تست با گروه كنترل، طرح گروههاي نامعادل، تحليل واريانس عاملي 3×2)، و از چه تكنيك يا تكنيك هائي (مانند تصادفي ساختن، يا همتاسازي) براي كنترل متغيرهاي نامربوط و ناخواسته استفاده شده است.
روش اجراي پژوهش: در اين بخش به خواننده به گونه دقيق گفته مي شود كه از لحظه اي كه آزمودني و آزماينده با هم تماس گرفته اند تا لحظه اي كه تماس آنها خاتمه يافته است، مطالعه چه مراحلي را طي كرده و چگونه اجرا شده است. به بيان ديگر، اين قسمت همه مراحل گام به گام آنچه را كه آزمودني و آزماينده در طول مطالعه انجام داده اند، براي خواننده تشريح مي كند. بنابراين، در اين بخش از گزارش روش گردآوري داده ها، دستورالعملهاي اجراي ابزار پژوهش، چگونگي تشكيل گروههاي آزمايشي و كنترل (يا گروههاي گواه، ناظر، مقابله يا مقايسه)، انجام مطالعه مقدماتي (در صورت اجرا)، چگونگي اجراي كاربندي آزمايشي، و شيوه ثبت پاسخها توضيح داده مي شود. در اين بخش به گونه خلاصه بايد آنچه را شما و آزمودنيها انجام داده ايد، و چگونه انجام داده ايد. به گونه دقيق بيان كنيد.
روش تحليل داده ها: در اين قسمت چگونگي طبقه بندي، مرتب كردن، خلاصه كردن و تحليل داده ها بيان مي شود. پس از توضيح مختصر درباره چگونگي طبقه بندي و تنظيم داده ها، روشهاي آماري كه براي تحليل آنها به كار رفته است، بيان مي شود. البته در اينجا مقصود بيان فرمول هاي آماري نيست، و مقصود آن است كه به خواننده گفته شود كه براي يافتن پاسخ به پرسشها يا بررسي فرضيه هاي پژوهش از چه نوع روش آماري، توصيفي (مانند فراوانيها، درصدها، نمودارها، مقادير مركزي و پراكندگي، و مقادير نمايشگر رابطه) و از چه روش استنباطي (مثلاً اجراي آزمون t، z يا f ) استفاده شده و دليل انتخاب آنها چيست.
3ـ نتايج
هدف اين بخش بيان اين مطلب است كه چه داده هائي گردآوري شده، اين داده ها چگونه تجزيه و تحليل شده، و در نتيجه تحليل آنها چه پيامدهائي حاصل شده است. در اين بخش، مقادير به دست آمده براي هر نوع آزمون، درجه آزادي، سطح معنادار بودن، و جهت اثر آن، ذكر مي شود. البته روشن است كه گزارش و نمايش جهت اثر هنگامي ضرورت دارد كه نتيجه آزمون از لحاظ آماري معنادار باشد، و چنانچه نتيجه آزمون از لحاظ آماري بي معنا باشد، ذكر جهت اثر نيز بي معنا خواهد بود. اگر اثر اصلي مربوط به سه گروه (يا بيشتر) از لحاظ آماري معنادار باشد، بهترين روش آن است كه ميانگين هر گروه را در متن گزارش قيد كنيد. اگر اثر معنادار مربوط به يك تعامل پيچيده باشد، بهترين روش آن است كه داده هاي خود را از طريق شكل و نمودار و يا جدول نمايش دهيد. بايد توجه داشته باشيد كه در پژوهشهاي ارزشيابي، لازم است نتيجه آزمون هم از لحاظ آماري و هم از لحاظ عملي مهم و معنادار باشد، تا بتوان درباره موفقيت يا عدم موفقيت درس، دوره يا برنامه داوري نمود، و در اين شرايط، اندازه اثر نيز بايد گزارش شود.
ساختار بخش نتايج معمولاً مبتني بر ترتيب منطقي پرسشها يا فرضيه هاست. اين نظم منطقي بايد حتي درباره شكلها، نمودارها و جدولها نيز رعايت گردد. ترتيب ارائه يافته ها مي تواند بر حسب زمان وقوع رويدادها، اهميت متغيرهاي مورد مطالعه، و يا بر حسب يافته ها صورت گيرد. البته برخي از مؤلفان پيشنهاد مي كنند كه بخش يافته ها يا نتايج پژوهش، به ترتيب همان فرضيه هائي كه در بخش مقدمه آمده است تنظيم شود، اما روش متداول آن است كه ابتدا مهم ترين و جالب ترين يافته ها و سپس به ترتيب يافته هاي كم اهميت تر ارائه مي شود. اين بخش از گزارش پايه واساس تفسير، نتيجه گيري و پيشنهادهاي شما خواهد بود.
درباره تدوين و فرمول بندي بخش نتايج گزارش پژوهش لازم است به نكات زير نيز توجه شود.
الف ـ فرمول هاي آماري به هيچ وجه در گزارش قيد نمي شود، مگر آنكه آزمون آماري جديد، منحصر به فرد، غير معمول، و يا به گونه اي غير استاندارد باشد.
ب ـ تلاشي در جهت توجيه اين مطلب كه چرا فرضيه اي تأييد يا رد شده است به عمل نمي آيد. هر گونه توجيه، و تفسير نتايج در بخش بحث صورت مي گيرد.
پ ـ شكلها، نمودارها و جدولها هرگز جانشين تشريح مطالب نمي شود، اما مي تواند مكمل آن باشد.
ت ـ پيش از نمايش شكلها، نمودارها و جدولها بايد به آنها اشاره شود، و بويژه بايد به خواننده گفته شود كه محتوا و نمادهاي به كار رفته در آنها چيست.
ث ـ هر شكل، نمودار يا جدول بايد داراي شماره و عنوان (بيانگر محتوا) باشد. شماره و عنوان هر جدول در بالاي آن، و شماره و عنوان هر شكل يا نمودار در زير آن قيد مي شود.
ج ـ براي هر يك از يافته هاي پژوهش بايد يك پاراگراف جداگانه منظور شود.
چ ـ چنانچه شكل، نمودار يا جدولي از منبع ديگري گرفته شده باشد، لازم است پس از ذكر عنوان آن، به منبع مربوط (در داخل پرانتز) نيز اشاره شود.
4ـ بحث
هدف اين بخش تفسير و ارزشيابي نتايج حاصل از پژوهش، ضمن تأكيد اساسي و توجه به روابط بين نتايج و فرضيه هاي مورد مطالعه است. توصيه مي شود كه بخش بحث را به شرح كوتاهي درباره مسأله پژوهش و بيان اين مطلب كه آيا فرضيه پژوهش پشتيباني مي شود يا نه، آغاز كنيد. بعد از بيان اين مطلب بايد نتيجه به دست آمده را تفسير كرده تصوير روشني از نتايج پژوهش در اختيار خواننده قرار دهيد. براي انجام اين كار بايد يافته هاي خود را با مباني نظري و نتايج پژوهشهاي پيشين تركيب كنيد و به آن انسجام بخشيد. نكته مهم آن است كه بخش بحث، همه مواردي را كه در گزارش پژوهش بيان شده است، با هم پيوند داده خواننده را به سوي يك نتيجه گيري كلي هدايت مي كند.
بنابراين هر گونه نتيجه گيري بايد با توجه به هدفها، پرسشها، و يا فرضيه هاي پژوهش صورت گيرد. هر يك از يافته ها بايد با نتايج حاصل از پژوهشهاي پيشين مقايسه شده مشابهت يا مغايرت آنها با صراحت و روشني بيان گردد، تا از اين طريق نقاط ضعف و قوت مطالعه شما مشخص و مسأله مورد بحث هر چه ممكن است روشن تر شود. چنانچه نتيجه اين مقايسه مؤيد يكديگر باشد، يافته هاي شما يافته هاي شما هماهنگ با نتايج مطالعات پيشين نباشد، بايد تلاش كنيد وجوه اختلاف را توجيه و دلايل احتمالي آن را بيان كنيد. توجه داشته باشيد كه بخش بحث تنها محل در يك گزارش پژوهشي است كه به شما امكان مي دهد عقيده خود را ذكر كنيد. در اينجا مي توانيد علاوه بر تفسير نتايج و ارائه پيشنهادهاي مفيد و رهنمودهاي عملي، كمبودها و محدوديتهاي پژوهش را نيز بيان كنيد. البته بايد فقط به كمبودها، نواقص و محدوديتهائي كه احتمالاً تأثير مهم و معناداري در نتايج به دست آمده داشته است، اشاره كنيد
هنگام نوشتن اين بخش از گزارش بايد بتوانيد به پرسشهاي زير پاسخ دهيد.
ـ اين مطالعه تا چه حد به روشن شدن مسأله مورد نظر كمك كرده است؟
ـ از اين مطالعه چه نتايجي مي توان به دست آورد؟
ـ دلالتهاي ضمني، و رهنمودهاي نظري و كاربردي آن كدام است؟
ـ اين مطالعه چه كمك يا كمكهائي به پيشرفت علم كرده است؟
مطالب پاياني گزارش پژوهشي
1ـ منابع
اعتبار يك گزارش پژوهشي، پايان نامه يا رساله، علاوه بر آنكه به صحت و دقت داده ها و استدلال حاصل از آنها وابسته است، به منابع و مراجعي كه از اطلاعات آنها در پژوهش استفاده شده است، نيز بستگي دارد. مقصود از فهرست منابع به دست دادن صورت دقيق و كامل همه مراجعي است كه در متن گزارش، پايان نامه و رساله به آنها استناد شده است. هدف از ارائه اين فهرست نشان دادن ميزان تلاش كنكاش پژوهشگر در بررسي و استفاده از منابع گوناگون، احترام به حقوق ساير نويسندگان و مؤلفان، و نيز راحتي دستيابي خواننده به منابع مورد نظر است. در اينجا بايد به يك نكته اشاره شود كه نويسنده يك كتاب ممكن است براي ارائه اطلاعات بيشتر به خواننده، مواد يا منابعي را معرفي كند كه در اصل كتاب به آن اشاره نشده باشد، و در اين صورت در پايان كتاب به جاي منابع مي تواند اصطلاحات كتابنامه را به كار برد. اما در يك پايان نامه، رساله يا گزارش پژوهشي، همه مراجع متن گزارش (شامل كتابها، مجله ها، و يا هر منبع يا نشريه ديگر) بايد در فهرست منابع ذكر شود، و به عكس همه مراجعي كه در فهرست منابع قيد مي شود بايد در متن گزارش پژوهش به آن اشاره شده باشد.
شيوه تنظيم فهرست منابع
فهرست منابع معمولاً (بدون ذكر شماره) به ترتيب حروف الفباي نام خانوادگي مؤلفان تنظيم مي شود، و براي هر منبع مشخصات مؤلف (يا مؤلفان)، تاريخ انتشار، عنوان و اطلاعات مربوط به انتشار اثر (شهر، كشور و نام ناشر) به دنبال هم قيد مي گردد. جداسازي اين اطلاعات با نقطه، و جداسازي اجزاي مختلف هر يك از اين اطلاعات با ويرگول صورت مي گيرد. عنوان كتابها، مجله ها و ژورنالها بايد با حروف كج (ايتاليك) يا سياه، و عنوان مقاله هاي مجله ها بايد به گونه ساده (يعني بدون هيچ نوع علامتي) نوشته شود. قالب كلي تنظيم اطلاعات مربوط به فهرست منابع به صورت زير است.
كتاب: نام خانوادگي (نويسنده)، نام (نويسنده). سال نشر (داخل پرانتز). عنوان كتاب، جلد، مترجم. شماره چاپ، محل انتشار، ناشر.
مجله: نام خانوادگي (نويسنده)، نام (نويسنده). سال نشر (داخل پرانتز). عنوان مقاله، عنوان مجله. شماره، دوره، صفحه چنانچه اثر فاقد نويسنده (مولف، ويرايشگر، گردآورنده و … ) باشد. سازمان محل انتشار به جاي نام نويسنده نوشته مي شود.
اينك به ذكر چند نمونه از مراجعي كه در فهرست منابع مي آيد مي پردازيم.
كتاب با يك نويسنده
هومن، حيدر علي. (1376). شناخت روش علمي در علوم رفتاري
(پايه هاي پژوهش) (چاپ سوم). تهران: نشر پارسا.
Guilford, J. P. (1954). Psychometric methods. New York:
McGraw – Hill.
كتاب با دو نويسنده
افروز، غلامعلي و هومن، حيدرعلي. (1376). روش تهيه آزمون هوش
(هوش آزماي تهران ـ استنفرد ـ بينه). تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
Kerlinger, F.N., & Pedhazur, E.J. (1983). Multiple regression in
behavioral research. New York: Holt, Rinehart, and Winston.
كتاب با سه نويسنده
ونوس، داود، ابراهيمي، عبدالحميد، و روستا، احمد. (1375). تحقيقات بازاريابي
(نگرش كاربردي). تهران: سمت
Bishop, Y.M., Fineberg, S.E. & Holland, P.V. (1975). Discrete
multivariate analysis: Theory and practice. MA: MlT Press.
توجه داشته باشيد كه چنانچه يك اثر داراي سه تا پنج مؤلف باشد، در متن گزارش (و نيز در بخش منابع) براي نخستين بار كه به آن اثر اشاره مي شود، بايد نام تمامي نويسندگان ذكر شود، اما در اشارات بعدي (و نيز در مواردي كه يك اثر داراي شش نويسنده است) فقط نام نخستين نويسنده و به دنبال آن و همكاران (معادل et al. در انگليسي) نوشته مي شود.
نشر كتاب به وسيله نويسنده
هومن، حيدرعلي. (1354). اندازه گيريهاي رواني و تربيتي و فن تهيه تست. تهران: مؤلف.
سازمان يا مؤسسه به منزله نويسنده
انجمن رياضي ايران (1370). واژه نامه رياضي و آمار: انگليسي به فارسي، فارسي به انگليسي.
تهران: مركز نشر دانشگاهي.
American Psychological Association. (1994). Publication Manual of the
American Psychological Association (4 th ed.).
Washington D.C. Author.
ويراستار يا گردآورنده، به منزله نويسنده.
شفيع آبادي، عبدالله (گردآورنده). (1374). مجموعه مقالات اولين سمينار راهنمائي و مشاوره.
تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبائي.
Thorndike, R.L. (Ed.). (1971). Educational measurement (2 nd ed.)
American Council on Education. Washington D.C.
كتابهاي ترجمه شده
. ثرندايك، آر.ال. (1375). روان سنجي كاربردي (چاپ سوم)، ترجمه حيدرعلي
هومن. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. (تاريخ انتشار به زبان اصلي، 1982).
كتاب بدون ذكر نام ناشر و محل نشر
رواساني، شاپور. (بدون ذكر تاريخ). دولت و حكومت در ايران. (بي جا) و (بي نام).
مقاله اي از يك كتاب
Anastasi, A. (1983). What do intelligence tests measure?. In
Anderson, S.B. and Helmick. J.S. (Eds.). On educational
testing. (pp. 5-28). CA: Jossey-Bass Publishers.
مقاله اي از يك مجله
هومن، حيدرعلي. (1366). بررسي مدل هاي علّي پيشرفت تحصيلي. نشريه علوم تربيتي، فصلنامه علمي
و پژوهشي. دانشكده علوم تربيتي (دانشگاه تهران).
سال دهم، شماره 2-1، صص 37-19.
Hooman, H. A. (1982). Study of validity of ratings. Psychological
Reports, 51, 1263-1270.
مقاله اي از يك روزنامه
محقق كجيدي، محمد كاظم. (1375، 21 مهر). موانع ساختاري توسعه بخش كشاورزي. كيهان، ص 6
دائره المعارف و فرهنگها
مصاحب، غلامحسين (سرپرست). (1345). دائره المعارف فارسي. تهران: فرانكلين.
رساله ها و پايان نامه ها
اميرپور امرائي، ساسان. (1370). تحليل عاملي مقياس تهران ـ استنفرد ـ بينه (TSB).
پايان نامه تحصيلي كارشناسي ارشد (چاپ نشده). دانشگاه تهران.
Hooman, H. A. (1983). Repeated measures designs with
unequal cell frequencies: Comparison of empirical and
nominal quantiles of mean square ratios using least
squares and unweighted means method. Unpublished
Doctoral Dissertation, Teachers College, Columbia University.
مقاله هاي ترجمه شده
اورمه، كاتلين. (1354). توانائي، شخصيت، و پيشرفت تحصيلي در كودكان پيش دبستاني
(ترجمه حيدرعلي هومن). مجله روان شناسي. شماره 12، صص 237-227
(تاريخ انتشار به زبان اصلي 1975).
2ـ پيوستها
به منظور كمك به خوانندگان و ديگر پژوهشگران از لحاظ ارزشيابي، درك و تكرار پژوهش، ممكن است (بر حسب ضرورت) در رساله ها و پايان نامه ها نسخه اي از تست ها يا پرسشنامه هاي خود ساخته، شواهد مربوط به اعتبار و روائي ابزارهاي پژوهش، برنامه هاي جديد كامپيوتري و … آورده شود. اين موارد زير عنوان پيوست يا پيوستها در بخش پاياني رساله ها و پايان نامه هاي تحصيلي معرفي مي شود. مطالبي كه در پيوست مي آيد به گونه كلي شامل شواهد، مدارك و يا چيزي است كه ممكن است براي خواننده يا صحت مطالب گزارش مفيد باشد، و يا بدون وجود آنها ممكن است درستي، دقت و صراحت بخشي از پژوهش مورد ترديد قرار گيرد. توجه داشته باشيد كه مطالب پيوست، تقويت كننده استدلالها و بحثهاي شما خواهد بود، و خواننده فقط در صورت لزوم مي تواند به آنها مراجعه كند.
اورمه، كاتلين. (1354). توانائي، شخصيت، و پيشرفت تحصيلي در كودكان پيش دبستاني (ترجمه حيدرعلي هومن). مجله روان شناسي. شماره 12، صص 237-227 (تاريخ انتشار به زبان اصلي 1975).به منظور كمك به خوانندگان و ديگر پژوهشگران از لحاظ ارزشيابي، درك و تكرار پژوهش، ممكن است (بر حسب ضرورت) در رساله ها و پايان نامه ها نسخه اي از تست ها يا پرسشنامه هاي خود ساخته، شواهد مربوط به اعتبار و روائي ابزارهاي پژوهش، برنامه هاي جديد كامپيوتري و …
اورمه، كاتلين. (1354). توانائي، شخصيت، و پيشرفت تحصيلي در كودكان پيش دبستاني (ترجمه حيدرعلي هومن). مجله روان شناسي. شماره 12، صص 237-227 (تاريخ انتشار به زبان اصلي 1975).به منظور كمك به خوانندگان و ديگر پژوهشگران از لحاظ ارزشيابي، درك و تكرار پژوهش، ممكن است (بر حسب ضرورت) در رساله ها و پايان نامه ها نسخه اي از تست ها يا پرسشنامه هاي خود ساخته، شواهد مربوط به اعتبار و روائي ابزارهاي پژوهش، برنامه هاي جديد كامپيوتري و …
اورمه، كاتلين. (1354). توانائي، شخصيت، و پيشرفت تحصيلي در كودكان پيش دبستاني (ترجمه حيدرعلي هومن). مجله روان شناسي. شماره 12، صص 237-227 (تاريخ انتشار به زبان اصلي 1975).به منظور كمك به خوانندگان و ديگر پژوهشگران از لحاظ ارزشيابي، درك و تكرار پژوهش، ممكن است (بر حسب ضرورت) در رساله ها و پايان نامه ها نسخه اي از تست ها يا پرسشنامه هاي خود ساخته، شواهد مربوط به اعتبار و روائي ابزارهاي پژوهش، برنامه هاي جديد كامپيوتري و …
مختصري در آيين نگارش
هدف اين فصل آن است كه به دانشجوياني كه به نوشتن پايان نامه، رساله يا هر نوع گزارش پژوهشي سروكار دارند، و فرصتي براي مراجعه به كتابهاي تخصصي ادبي و فن نويسندگي مفصل ندارند، دانشي، هر چند مختصر، در زمينه آيين نگارش داده شود تا بتوانند نيازهاي خود را در نوشتن گزارش مرتفع سازند. درباره نوشتن، متون گوناگوني زير عنوانهائي چون: گزارش نويسي، آيين نگارش، هنر نوشتن و … انتشار يافته، كه هر يك از آنها به منظور خاصي تدوين شده است. اما متن حاضر به هيچ وجه در نظر ندارد تمامي اصول حاكم بر گزارش نويسي را عرضه كند، بلكه در راه علم و پژوهش علمي گام بر مي دارد، مهم است. بدين ترتيب مقصود از ارائه زمينه نقطه گذاري، و آيين نگارش به دست دانشجويان داده شود، تا آنها را در امر درست نوشتن و خوب نوشتن ياري دهد. البته در اين امر ترديد نيست كه رعايت صنايع ادبي در زيبائي، گيرائي، جذابيت و خوش آيندي هر نوشته اي تأثير فراوان دارد: آوردن تشبيه زيبا، استعاره لطيف، كنايه بموقع، توصيف بديع، شعر نغز و دلپذير، تمثيل آموزنده، نوشته را پربارتر، گيراتر و خواندني تر مي كند، اما بايد توجه داشت كه جاي هيچ يك از آنها در يك گزارش پژوهشي نيست، زيرا پژوهش علمي با واقعيتها و امور مشاهده پذير، آن گونه كه هست سروكار دارد، و در توصيف آنها نمي توان از عاطفه و احساسات، غلو و گزاف گوئي و يا تخيل هنري و مانند اينها كمك گرفت.
پيش از آنكه به ذكر قواعد نقطه گذاري و دستوري بپردازيم، لازم است توجه شما را به رعايت چند نكته جلب كنيم.
1ـ تلاش كنيد نوشته شما تا حد ممكن، مختصر و مفيد باشد. از بحثهاي خارج از موضوع بپرهيزيد، و بويژه كوشش نكنيد كه فصل دوم پايان نامه تحصيلي يا رساله شما (بررسي پيشينه پژوهش) با مطالب بي ارتباط حجيم شود.
2ـ از تعارف، مجامله و پوشيده گوئي احتراز كنيد.
3ـ عبارتهاي مبهم، جمله هاي پيچيده، و واژه هاي نامأنوس را به كار نبريد.
4ـ از پركردن صفحات، كاربرد بندهاي طولاني، و خسته كردن خواننده بپرهيزيد.
5- ساده نويسي را رعايت كنيد، البته نه آنقدر ساده كه مطالب به ابتذال بكشد. مطالب را ساده، روان و جذاب، و در عين حال شيوا و رسا بنويسيد.
6ـ مقصود خود را به گونه صريح، روشن و گويا بيان كنيد.
7ـ از نقل گفته ها و نوشته هاي ديگران بدون ضرورت واقعي، و براي ازدياد حجم نوشته خود بپرهيزيد.
8ـ در نقل گفته ها، نوشته ها و كارهاي ديگران امانت را رعايت كنيد، و اركان و اجزاي هر جمله يا عبارت را در جاي مناسب خود بياوريد.
9ـ در سراسر نوشته خود، قواعد نقطه گذاري و دستوري را رعايت كنيد، و اركان و اجزاي هر جمله يا عبارت را در جاي مناسب خود بياوريد.
10ـ هر بخشي از نوشته را كه شامل انديشه، خواست، عقيده، يا مطلب خاصي است، در يك بند (پاراگراف) بياوريد.
11ـ هرگز واژه هائي كه معاني يا املاي درست آنها را نمي دانيد به كار نبريد.
اينك با توجه به اينكه رعايت اصول نقطه گذاري از يك سو به نويسنده كمك مي كند كه مطالب و مقاصد خود را به روشني بيان كند، و از دگر سو به خواننده ياري مي دهد كه نوشته را آسانتر و درست تر بخواند و مقصود نويسنده را بهتر و روشن تر درك كند، ابتدا به مروري كوتاه بر قواعد نقطه گذاري اكتفا مي كنيم، و سپس ضمن اشاره به موارد اتصال و انفصال، به تذكراتي مختصر درباره چگونگي نوشتن واژه ها و تركيبات متداول آنها كه در گزارشهاي پژوهشي، رساله ها و پايان نامه هاي تحصيلي كاربرد فراواني تري دارد، مي پردازيم.
آيين نقطه گذاري
نقطه (.): نقطه يا ايست نما نشانه پايان يك جمله است و به گونه كلي در انتهاي يك جمله امري، خبري يا پرسشهاي غير مستقيم به كار مي رود. اينك به مثالهاي زير توجه كنيد:
ـ پژوهش خود را با يك پرسش آغاز كنيد.
ـ فرضيه پيش نويس قانون علمي است.
علاوه بر موارد بالا، نقطه كاربردهاي ديگري نيز دارد. براي مثال:
1ـ هر نام يا واژه اي كه مخفف شده باشد، مانند: ج .ا.ا. براي جمهوري اسلامي ايران و Ph.D. براي دكتراي فلسفه.
2ـ هر واژه اي كه بخواهيم از وسط جمله برداريم، به … تبديل مي شود، و چنانچه بخواهيم واژه يا جمله اي را از آخر جمله برداريم، تبديل به … خواهد شد.
ويرگول (،): ويرگول كه به آن كاما يا درنگ نما نيز گفته مي شود نشانه مكث كوتاه در جمله است. اين نشانه براي آسان خواندن مطالب و تفكيك واژه ها يا تقسيم يك جمله به چند بخش به كار مي رود و كاربرد آن موجب مي شود معناي جمله آسان تر و بهتر درك شود. به مثال زير توجه كنيد:
ـ دانش، هم به خاطر دانش، و هم به خاطر كمكي كه در حل مسائل عملي زندگي به انسان مي كند، مطلوب است.
ـ تدوين يك طرح پژوهشي به منظور بررسي مسأله، گردآوري و تحليل داده هاي مناسب، و سرانجام استنتاج درباره روابط بين متغيرها، صورت مي گيرد.
علاوه بر اين، ويرگول كاربردهاي ديگري نيز دارد. براي مثال:
1ـ وقتي در ذكر منابع يا مأخذ نام و نام خانوادگي فرد بر عكس نوشته شده باشد. مانند اسكينر، ب. اف.
2ـ وقتي در جمله پايه و پيرو وجود داشته باشد، قبل از مواردي چون: «و» ، «اما» ، «اگرچه» ، «ولي» ، «زيرا» ، «به هر حال» و … ويرگول گذاشته مي شود. مانند:
ـ فرضيه را مي توان آزادانه ابداع و پيشنهاد كرد، اما اين فرضيه، هنگامي پذيرفته مي شود كه به محك آزمايش و انتقاد بخورد و از آن سربلند بيرون آيد.
ـ مقياس فاصله اي از نقطه صفر مطلق شروع نمي شود، اما مي توان براي آن صفر قرار دادي برگزيد.
ـ فراوان ديده شده است كه بين متغيرهاي جوركردني و وابسته رابطه اي نيست، در حالي كه اگر مثلاً بين جنسيت و متغير وابسته مورد مطالعه رابطه وجود نداشته باشد، جور كردن آزمودنيها بر حسب جنسيت اصولاً بي معنا خواهد بود.
3ـ چنانچه واژه هائي مانند «به هر حال» ، «در هر صورت» ، «در شرايط يكسان» ، در وسط جمله به كار رود، بايد دو سوي آنها درنگ نما قرار گيرد. مانند:
ـ فرضيه پژوهش، چه از تئوري هاي موجود و چه از پژوهشهاي انجام شده استنباط شده باشد، در هر صورت، بايد به مرحله تست تجربي گذاشته شود.
ـ ترديد نيست كه فرآيند حركت از يك امر جزئي به يك امر كلي، به هر حال، يك فرآيند خطرناك است.
4ـ جدا كردن سلسله واژه ها يا عبارتهائي كه همسنگ يا همطراز باشد. مانند:
ـ تئوري شبكه اي از سازه ها، مفاهيم، تعاريف و قضاياست، كه به منظور …
ـ اگر كسي مايل به حل مسأله اي باشد، قبل از هر چيز بايد بداند كه مسأله چيست، چه مي خواهد انجام دهد، مشكل چيست، و مسأله علمي كدام است.
5ـ در جملات معترضه. مانند:
پژوهشهاي بنيادي و كاربردي، گرچه نمي توان يكي را بر ديگري برتري داد، همواره منبع الهام يكديگرند.
دو نقطه (:) : دو نقطه (كولون) نشانه اي است كه بيان مي كند، عبارت يا جمله پيش از آن، به وسيله عبارت يا جمله پس از آن، تفسير مي شود. كاربرد آن به قرار زير است:
1ـ براي روشن تر ساختن مطالب قبلي. مانند:
ـ موضوع پژوهش ضعيف است: نه جنبه كاربردي دارد، و نه جنبه نظري.
2ـ بعد از واژه هائي كه به گونه اي مثل، مانند، نظير، و امثال آن را برساند. مانند:
ـ فرآيند پژوهش داراي ويژگيهايي است از جمله: نظامدار بودن، منطقي بودن و …
3ـ قبل از نقل قولهاي مستقيم. مانند:
ـ كرلينگر (1973، ص 10) معتقد است: «هيچ چيز عملي تر از يك تئوري خوب نيست».
خط فاصل بلند: بازنما يا خط جدايي، داراي موارد استفاده زير است:
1ـ مشخص كردن جمله هاي معترضه. مانند:
ـ متغير مداخله گر، در حالي كه در سطح سازه قرار دارد ـ بدون آنكه مشاهده پذير و عيني باشدـ روي پديده مورد مشاهده اثر مي گذارد.
ـ تراكمي بودن، نظامدار بودن و منطقي بودن ـ صفاتي است كه از ويژگيهاي عمده فرآيند پژوهش محسوب مي شود.
3ـ براي بيان فاصله دو چيز. مانند:
ـ تهران ـ شيراز.
ـ سال تحصيلي 78-77.
ـ صفحات 46-45.
خط فاصله كوتاه: پيوست نما يا خط پيوند، براي پيوستن واژه ها يا تركيب ميان دو واژه يا اصطلاح به كار مي رود. مانند:
ـ اوضاع اقتصادي ـ اجتماعي
ـ وضعيت رواني ـ اجتماعي
نيم خط: در عبارتهاي فارسي به ندرت از نيم خط استفاده مي شود. براي مثال، واژه حسي حركتي اكنون در متون فارسي بدون نيم خط به كار برده مي شود. همچنين، در برخي اوقات در تايپ متون هنگامي كه به ناچار كلمه اي بريده مي شد با نيم خط آن را به سطر بعد پيوند مي دادند، اما امروزه اين عمل منسوخ شده است، زيرا مي توان حروف فارسي را كشيد و سطرها را تنظيم نمود.
گيومه («»): گيومه يا برجسته نما، نشاني براي بيان يك گفتار يا نوشتار است كه براي نقل قول مستقيم، يا متمايز كردن يك واژه يا اصطلاح به كار مي رود. مانند:
ـ در تعريف هوش، بايد مشخص شود چه رفتارهايي نشانگر عمل «هوشمندانه» و چه رفتارهايي نشانگر عمل «غير هوشمندانه» است.
ـ كرلينگر (1973، ص 10) معتقد است: «هيچ چيز عملي تر از يك تئوري خوب نيست».
چنانچه نقل قول مستقيم بيش از دو خط باشد، معمولاً به صورت يك پاراگراف جداگانه، بدون گيومه، با فاصله كمتر و با حروف ريزتر نوشته مي شود. مانند:
ـ كرلينگر (1973، ص 11) پژوهش علمي را چنين تعريف مي كند:
پژوهش علمي عبارت است از مطالعه نظامدار، كنترل شده تجربي و انتقادي يك يا چند قضيه فرضي درباره روابط احتمالي ميان پديده هاي طبيعي.
توجه داشته باشيد كه در نقل قولهاي مستقيم ذكر شماره صفحه منبع اصلي (همراه با سال انتشار مرجع) ضروري است.
اگر نقل قولي از نقل قول فرد ديگري ارائه شود بايد به جاي گيومه زوجي از گيومه منفرد (‘ ‘) استفاده شود. مانند:
كرلينگر (1973، ص 12) اظهار مي دارد: «به گفته كلودبرنارد ‘شك تنها قاعده اساسي علم است‘، اما نه شك يك انسان بدبين».
نقطه ويرگول (؛) : نقطه ويرگول يا درنگ ـ نقطه نشانه درنگ طولاني ميان دو جمله يا دو عبارت است، و نيز نشان مي دهد كه آن دو با هم پيوند دارند، هر چند مفهوم اين دو جمله يا عبارت كاملاً به هم نزديك است، اما پيوند آنها به آن شدت نيست كه نبودن دومي معناي اولي را به كلي غلط يا ناقص سازد (زيرا اگر چنين بود، از ويرگول تنها استفاده مي شد). اينك به دو مثال زير توجه كنيد:
1ـ هر بررسي هنگامي شروع مي شود كه در زمينه معيني قبلاً دانشي به دست آورده باشيم و بدانيم كه اين دانش ناقص است؛ درباره آن چيزي وجود دارد كه ما نمي دانيم.
2ـ مفاهيم در حقيقت به عنوان پديده هايي تجربي وجود ندارد؛ مفهوم به خودي خود يك پديده نيست، بلكه نمادي از يك پديده است.
موارد انفصال و اتصال
مهمترين موارد انفصال (جدانويسي) به قرار زير است.
1ـ اجزاء فعل مركب بايد به هم نزديك باشد. براي مثال:
ـ هوش بستگي به پيشرفت تحصيلي دارد (نادرست) .
ـ هوش با پيشرفت تحصيلي بستگي دارد (درست) .
2ـ «مي» يا «همي» جدا از فعل نوشته مي شود. مانند:
ـ ميروم، ميگفت، هميگفتم (نادرست) .
ـ مي روم،مي گفت، همي گفتم (درست) .
3ـ «را» يا «به» جدا از اسم نوشته مي شود. مانند:
ـ آنرا، بوسيله، بعنوان، بگونه (نادرست) .
ـ آن را،به وسيله، به عنوان،به گونه (درست) .
البته سه واژه من،تو،چه، از اين قاعده مستثناست، زيرا در تركيب با «را» حرف آخر آنها مي افتد، و بدين صورت در مي آيد: مرا، ترا، چرا.
4ـ خواندن و نوشتن برخي واژه ها در صورت اتصال دشوار مي گردد، بنابراين بهتر است جدا نوشته شود. مانند: كم كار به جاي كمكار، رك گو به جاي ركگو.
5ـ حرف اضافه «به» در اول متمم (مفعول بواسطه) جدا نوشته مي شود. مانند:
ـ به او گفتم. به مدرسه رفتم.
6ـ واژه هاي اشاره «اين» و «آن» بايد جدا نوشته شود. به طور مثال: اين كار، اين فرضيه، آن تئوري، آن گونه.
7ـ اگر اين و آن و چنان با «چه» و «كه» تركيب شود، بهتر است پيوسته بيايد. مانند:
ـ چنانچه، چنانكه، آنچه، اينكه، آنكه.
8ـ عدد و معدود بايد جدا نوشته شود. مانند:
ـ يك روز (درست)، يكروز (غلط)، پنج گانه (درست)، پنجگانه (غلط).
9ـ اجزاي فعلهاي مركب بايد جدا نوشته شود. مانند: نگاه داشتن، نگاه كردن.
10ـ «كه» و «چه» بايد جدا نوشته شود. مانند: چه كنم؟ مسأله اي كه بيان كردي.
11ـ همزه (الف) واژه «است»بعد از واژه هاي چه، كه، نه، مي افتد. مانند:
ـ چيست، كيست، نيست.
12ـ همزه (الف) واژه «است» بعد از واژه هاي مختوم به الف و واو مي افتد. مانند:
ـ داناست، شنواست، خوشروست.
13ـ «بي» اگر حرف اضافه باشد (به معناي بدون) بايد جدا نوشته شود. مانند:
ـ بي آنكه پرسشي در كار باشد، نمي توان پژوهش را آغاز كرد.
14ـ «هم» و «نه» اگر حرف ربط باشد، بايد جدا نوشته شود. مانند:
ـ ابزار پژوهش، بايد هم اعتبار داشته باشد هم روائي.
ـ تئوري نه ثابت كردني است نه رد كردني.
مهمترين موارد اتصال به قرار زير است.
1ـ دو يا چند واژه كه از تركيب آنها واژه اي جديد با مفهومي جديد (غير از مفهوم يكايك اجزاي تركيب كننده) پديد مي آيد بايد پيوسته نوشته شود. مانند:
ـ آنجا، اينجا، بهبود، يكشنبه، يكديگر.
2ـ واژه هائي كه در نتيجه تركيب با پيشوند يا پسوندي حاصل مي شود، پيوسته نوشته مي شود. مانند: بموقع، بيجا، نفهم، شاخسار، دانشكده، باغچه. البته از اين قاعده بايد واژه هائي مانند بي تفاوت، و بي نياز، بي اهميت، بي اندازه، بي آلايش، و بي اعتقاد را مستثنا كرد، زيرا در صورت وصل، نازيبا و خواندن آنها دشوار مي شود.
3ـ «هم» اگر با واژه بعد از خود قيد يا صفت بسازد تا آنجا كه به زيبايي واژه لطمه وارد نسازد، پيوسته نوشته مي شود. مانند: همكار، همدرد، همتراز، همچنين، هماهنگ. اما واژه هاي هم آواز، هم عقيده، هم سطح و … ، بهتر است جدا نوشته شود.
4ـ واژه هاي مركبي كه واژه نخست آنها دو حرفي است، پيوسته نوشته مي شود. مانند: بهداشت، بهبود، مهتاب، دلدار.
5ـ مصدرهاي مركب مرخم و صفتهاي مركب بهتر است پيوسته نوشته شود. مانند:
ـ سخنران، صاحبدل، بزرگداشت.
6ـ صفتهاي تفضيلي و عالي كه در اصل بيش از دو حرف نداشته باشد، پيوسته نوشته مي شود. مانند: بهتر و بهترين، كمتر و كمترين، مهمتر و مهمترين.
7ـ صفتهاي تفضيلي و عالي كه در اصل بيش از دو حرف داشته باشد، جدا نوشته مي شود. مانند:
مصطلح تر، رسمي ترين، سهمگين تر.
8ـ باء تأكيد يا زينت، كه در اول فعل مي آيد، حتماً به فعل مي چسبد. مانند:
ـ برو، بده، بخوانيد، بگفت، ببين، بخواهيم، ببينيم.
9ـ باء صفت ساز يا قيد ساز، كه در اول اسم مي آيد، پيوسته نوشته مي شود. مانند:
ـ بخرد، بنام (مشهور)، بهوش، بويژه، بخصوص، بتدريج، بآهستگي، بسرعت.
10ـ اگر حرف «به» بين دو كلمه مشابه قرار گيرد يا ميان دو واژه نقش ميانوند داشته باشد و در واقع يك مفهوم را برساند، جدا نوشته مي شود. مانند:
ـ رو به رو، سر به سر، خود به خود، سر به راه، پا به ماه، و سر به هوا.
11ـ اگر «به» در يك عبارت فعلي از قاعده حرف اضافه بر سر اسم پيروي كند، جدا نوشته مي شود. مانند: به جا آوردن، به كار بردن، به دست آوردن، به وجود آمدن.
12ـ نشانه هاي جمع در زبان فارسي، «ها» (براي جاندار و بي جان) و «ان» (براي جاندار)، معمولاً پيوسته نوشته مي شود. مانند: آنها، اينها، كتابها، استادان، زنان؛ مگر آنكه واژه بسيار بلند باشد، يا با پيوستن آن نازيبا و خواندن آن دشوار گردد. مانند: شكستني ها، همبستگي ها، تشبيه ها، خانه ها، پيش بيني ها.
13ـ «ها»، نشانه جمع در زبان فارسي، به واژه هاي خارجي نمي چسبد. مانند:
ـ مدلها، تستها، تئوريها، كلاسها (نادرست) .
ـ مدل ها، تست ها، تئوري ها، كلاس ها (درست) .
14ـ جمع واژه هاي فارسي با «ات» غلط فاحش است. به مثال: گزارشات، پيشنهادات، نادرست است، كه درست آن چنين است: گزارشها، پيشنهادها.
15ـ كلمه عربي با علامت عربي جمع بسته مي شود. مثل اطلاعات، وجوه، سطوح.
نكاتي چند درباره رسم الخط زبان فارسي
1ـ تشديد مخصوص كلمات عربي است، و به جاي اولاً، دوماً، و … بهتر است از يكم، دوم، و … استفاده شود.
2ـ تنوين خاص كلمات عربي است و افزودن آن به واژه هاي غير عربي روانيست مانند:
ـ زباناً گفتم، تلفناً صحبت كردم (نادرست)
ـ زباني گفتم، تلفني صحبت كردم (درست)
در فارسي مي توان آنها را با پسوندهاي مناسب تركيب كرد. براي مثال، به جاي واژه هاي عملاً، حقيقتاً، مثلاً، و واقعاً، مي توان واژه هاي در عمل، به حقيقت، به مثال، و در واقع را به كار برد.
3ـ «بايد» و «مي بايد» مضارع است و بايد با فعل مضارع به كار رود. براي مثال:
ـ بايد اين مطلب را ذكر مي كرد (نادرست) .
ـ بايد اين مطلب را ذكر كند (درست) .
4- «بايست» و«مي بايست» ماضي است و بايد با فعل گذشته به كار رود. مانند:
ـ بايستي رابطه بين دو متغير را نشان بدهد (نادرست) .
ـ بايستي رابطه بين دو متغير را نشان مي داد (درست) .
5ـ كلمات مركب حاصل از بن ماضي و مضارع يك فعل، بدون واو عطف و پيوسته نوشته مي شود. مانند:
ـ جستجو، گفتگو، شستشو (درست) .
ـ جست و جو، گفت و گو، شست و شو (نادرست) .
6ـ كلمات عربي مانند علماء، انشاء، و املاء را در فارسي بهتر است بدون همزه يعني به شكل علما، انشا و املا بنويسيم.
7ـ كلمات مركب، اگر در صورت چسبيدن، بيش از حد بلند، نازيبا و ناخوانا شود، جدا نوشته مي شود. مانند: تسلي بخش، امكان پذير، روان شناسي.
8ـ وقتي دندانه ها زياد و موجب نازيبائي واژه و يا دشواري خواندن و نوشتن آن شود، جدا نوشته مي شود. مانند: خوش سليقه، تن پرور، خوش بيان
9ـ اگر مسنداليه يا نايب فاعل بي جان باشد، فعل آن منفرد خواهد بود، مگر در مواردي كه مسنداليه نقش فعال داشته و شخصيت فاعلي پيدا كرده باشد. مانند:
ـ سؤالها تجزيه و تحليل شدند (نادرست) .
ـ سؤالها تجزيه و تحليل شد (درست) .
ـ دانشگاهها در اقتصاد كشور نقش اساسي دارند (درست) .
10ـ از اصطلاحاتي مانند: نقطه نظر، در جريان قرار دادن، در رابطه با، روي كسي حساب كردن و مانند آن، كه فارسي نيست بپرهيزيد. بهتر است به جاي آنها از واژه هايي مانند: ديدگاه، آگاه ساختن، درباره، به شخصي اعتماد كردن استفاده كنيد.
11ـ افعالي كه با همزه (الف) آغاز مي شود، اگر به اول آنها باء زينت يا نون نفي يا ميم نهي بيايد، همزه به «ي» تبديل مي شود.
ـ افكندن بيفكن، ميفكن
ـ انديشيدن بينديش، نينديش
12ـ س و ش قبل از 12 حرف (ج،چ،ح،خ،ر،ز،ژ،س،ش،م،ه،ي) دندانه دار نوشته مي شود. مانند:
ـ شجاعت، سحر، پاسخ، سر، سزا، شستن، شش، شماره، شهر، سي.
13ـ پرانتز ( ): كه كمانك يا هلالين نيز ناميده مي شود، به معناي «يا» و «يعني» است. وقتي به كار مي رود كه بخواهيم جمله يا عبارتي را به كمك واژه يا عبارتي ديگر روشن ساخته يا تشريح كنيم. مانند:
ـ دو مشخصه مطلوب آزمونهاي رواني (داشتن اعتبار و روائي) از شرايط لازم براي استاندارد ساختن و تهيه جدولهاي نرم آنها به شمار مي آيد.
ـ در مطالعاتي تجربي همواره يك متغير كيفي (كه متغير گروه نيز ناميده مي شود) به عنوان متغير مستقل عمل مي كند.
14ـ نخستين سطر هر نوشته، بند يا پاراگراف بايد نسبت به سطرهاي ديگر، از حاشيه راست صفحه فاصله بيشتري داشته باشد؛ بدين معنا كه هر بندي از نوشته در هر جاي سطر كه تمام شد نقطه مي گذاريم و سطر را تمام مي كنيم، و سپس، پاراگراف ديگر را با فاصله اي بيشتر از حاشيه راست آغاز مي كنيم.